امام جمعه مظلوم
دوشنبه (27 بهمن)شب مهمان امام جمعه بودیم.
حدود 80 نفری بودیم.
برای خودش تألیف قلوبی بود.
آدمهایی که در دوران دفاع مقدس برای خودشان کسی بودند و بعد از آن هم در سپاه و ادارات و ... مسئولیتی داشتند.
فضای مجازی حسابی ذهنها را با توجه به متنی که یک طلبه! با یک تبریک معنادار خطاب به حجت الاسلام سید مهدی قریشی نوشته بود، آشفته بود.
برای همین قرار شده بود این جمع دوستان، حرفهای خود را بی پرده با امام جمعه در میان بگذارند.
برخی گلایه داشتند که چرا اجازه دادید برخی منسوبین به شما مسئولیت بپذیرند؟!
آقا فرمودند: مگر من بر آن آدمها ولایت دارم؟ و یا شرعاً مجاز هستم مانع از پیشرفتشان شوم. برای مثال برادرم که سالهای سال در جهاد کشاورزی مسئولیت داشته و تخصصش هم امور دام است و قرار بوده مسئولیت سازمانی را هم به او بدهند حالا یک مسئولیت پائین تری به او دادند را من مانع شوم...
و موارد دیگری که اصل موضوع دروغ بوده و ...
برخی گلایه داشتند که وقتی شبکه فساد را در شهرداری ارومیه گرفتند چرا در نماز جمعه واکنشی نشان ندادند؟
آقا فرمودند هر چند به صورت جدی موضوع را از مبادی ذیربط پی گیری می کنم، اما من مسئولیت شرعی دارم و نمی توانم با طرح موضوعاتی که هنوز در مرحله بررسی است روی نظر قاضی تأثیر بگذارم...
و همه این موارد از تقوای ایشان خبر می داد. هرچند در ادبیات سیاسی این روزها، اینچنین آدمی را «ترسو» خطاب می کنند!
من خود بارها به صورت خصوصی خدمت امام جمعه می رسم و شبهاتم را می پرسم و اگر مواردی باشد به گوششان می رسانم. اما این بدین معنی نیست که ایشان هم مثل من فکر کنند. قطعاً ایشان ملاحظاتی دارند و احکامی را بر آنها مترتب می دانند که من از آنها غافل هستم.
و از همین جا به «مظلومیت» امام جمعه از این لحاظ پی بردم. حتی گاهی دوستان هم وقتی انتظارات شخصی خودشان را در نزد امام جمعه برآورده شده نمی بینند از او دور می شوند...
خداوندا به ما توفیق درک عالمانه امور همراه با تقوا عنایت بفرما