بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

مِثلِ جلیل

سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۲۷ ق.ظ

 

مثل شهیدها زندگی کنید،‌ واقعاً مثل اینها زندگی کنید، مثل اینها حرکت بکنید.

مقام معظم رهبری

29/1/1402

اگر در جبهه نبود سه شنبه شبها هر هفته در منزل یک شهید مراسم عزاداری برپا می‌کرد.

در جبهه هم ‏همینگونه بود و جلیل هر کجا که بود مجلس عزاداری برای سیدالشهدا علیه‌السلام هم برقرار بود.‏

وقتی هم نوبت اعزام گردان به خط مقدم بود با صدای خوشش بانگ اذان برمی داشت که:

«مؤذن وِر اذانی، یولا سال کاروانی»

(مؤذن اذان بگو و کاروان را راهی کن)

مِثلِ شهید جلیل مؤذن خوش الحان باشیم.

مثل شهدا

مثل جلیل

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۲ ، ۰۹:۲۷
حسین غفاری

مسجد لطفعلی خان

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۳۷ ق.ظ

 

مسجد لطفعلی خان

(به بهانه روز جهانی مساجد)

این مسجد در ضلع شرقی میدان امام حسین(ع) و نبش خیابان سرداران واقع شده است. بانی این مسجد، لطفعلی­ خان بوده است که به همین جهت نام بانی آن را بر روی مسجد گذاشتند. برادران لطفعلی‌ خان، فتحعلی خان و شیخ علی‌ خان سه مجموعه بنای احداثی عام المنفعه ایجاد کردند. حمام و آب انبار از دیگر بناهای برادران لطفعلی­ خان بودند.

مساحت این مسجد تقریباً 700 مترمربع بوده و به علت قرارگیری در موقعیت مناسب و کاشیکاری­ های زیبا در نمای آن و همچنین برخورداری از دو مناره بلند از نشانه‌های شهری محسوب می‌شود.

مسجد لطفعلی خان در سال­های 3-1392 هجری قمری(1350ش به بعد) به دست افراد خیر مرمت و تجدید بنا گردیده است. تجدید بنای قسمت غربی این مسجد در سال 1393 هجری قمری بدست خانمی به نام حاجیه فاطمه شالچی صورت گرفته است. امروزه این مسجد یکی از مساجد مهم شهر ارومیه بوده و به علت اهمیت تاریخی و عملکردی خود به میدان امام حسین(ع) نیز ارزش ویژه‌ای بخشیده است.(1)

بر اساس اسناد موجود در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران متولی این مسجد و موقوفات آن (موقوفه حاج علی ­اصغر) تا سال­های نزدیک به انقلاب اسلامی آقای جواد فوزی بوده که قبل از فوت خود، برادرش حاج میرزا (آیت­ الله) محمد فوزی را جانشین خود ساخته و چند سال قبل از انقلاب ایشان امورات مسجد و موقوفات آن را بر عهده داشتند. این مسجد پس از انقلاب به علت شکل ظاهری گنبد و اطراف آن و به لحاظ شور انقلابی مردم به مسجد قدس مشهور گردید که چند سال بعد به علت رعایت احکام شرعی وقف به نام اصلی خود،  لطفعلی­ خان خوانده شد.

در اوایل انقلاب اسلامی، وقتی نهضت قرآن­ پژوهی آیت­ الله محمدامین رضوی در مسجد میرزا حسین­آقا و تفسیر آیت ­الله قریشی در مسجد وکیل­ باشی و اعظم رونق یافت، مسجد لطفعلی­ خان نیز از این بهره بی نصیب نماند.

رضوی عامل شکل دهی به جریان قرآن پژوهی در میان عموم مردم شد. به تبع این حرکت، در سطح وسیع و گسترده­ای جلسات قرآن پژوهی در تمامی محلات شهر نهادینه شد. ازجمله در مسجد اعظم قریشی، در مسجد حاج ابوطالب حاج حبیب مقدس، در مسجد خطیب،  قدسی، در مسجد جنرال سید حمزه موسوی، درمسجد لطفعلی­ خان فوزی، در مسجد میرزاعلی محمد مولودی، در مسجد آقا علی اشرف  محمد علی (محمد تقی) صاحب الزمانی (پسر) و در مسجد حاج عباس حاج غلامرضا (مستوفی) صاحب الزمانی (پسر بزرگ) به تفسیر قرآن برای نمازگزاران مشغول شدند.(2)

در بحبوحه انقلاب نیز در ادامه حرکت مردم تبریز مسجد لطفعلی­ خان یکی از مراکز سخنرانی علما بود:

  قیام 29 بهمن 56 تبریز حقاً تأثیر خودش را روی مردم ارومیه گذاشت و دل­ها را به تپش آورد و زمینه را برای چهلم­های دیگر آماده ساخت. پخش اعلامیه و سخنرانی در مساجد شروع شد... از آن به بعد در مساجد علما تدریجاً برعلیه نظام واکنش نشان دادند.  در مسجد لطفعلی ­خان ده شب سخنرا نی شد و در مسجد اعظم علما به نوبت هر روز یکی صحبت می­کردند . مسجد از مردم موج می­زد.(3)

آیت ­الله سید اصغر ناظم ­زاده نیز در خاطرات خود از آمدن به ارومیه و منبر رفتن خود در این مسجد اینگونه یاد می­کند:

روز دوم ماه مبارک رمضان به ارومیه رفتم. در مسجد لطفعلی­ خان که یکی از مساجد فعال ارومیه بود و جوانان انقلابی صحنه گردان آن بودند مستقر شدم.(4)

یکی از پایگاههای بسیج مهم شهر ارومیه به نام پایگاه ثارالله در این مسجد مستقر بوده و بیش از 70 شهید تقدیم انقلاب نموده است.

 

 

1- مصطفی بهزادفر، در جستجوی هویت شهری ارومیه، ج2 (تهران: سازمان مسکن و شهرسازی استان آذربایجان غربی، 1386) (نسخه پیش از چاپ)، ص 426

2- مسعود آسیوند زاده،  انقلاب اسلامی در ارومیه از1340ش/1961م تا 1357 ش/ 1979 م. ، پایان­نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ گرایش ایران اسلامی، مهر 1384، دانشگاه اصفهان

3- همان

4- داود قاسم پور، انقلاب اسلامی در ارومیه، ج2، (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392)،ص 38

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۳۷
حسین غفاری

رفتی و نمی شوی فراموش

شنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۳۱ ق.ظ

رحیم قراجه داغی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ای مرد حماسه و شجاعت

ای مرد نبرد تا شهادت

ای کوه بلند استقامت

سرباز همیشه ولایت

*

ای دفتر خاطرات یاران

ای مرهم جان داغداران

ای شاهد کوچ دوستداران

سردار سپاه پاسداران

*

ای داغ تو داغ باکری ها

شد تازه فراق کاملی ها

یاران همه در تو بود پیدا

بابا و حمید فرخی ها

*

رفتی و نمی شوی فراموش

ای عارف کرده جام حق نوش

بگشاده ز بهر وصل آغوش

رفتی و شدیم جمله مدهوش

*

حقا که «رحیم، قراجه داغی»

بی روی تو نیست میل باغی

در جان تو روشن از شهیدان

صد خاطره همچو چلچراغی

 

حسین غفاری

شنبه، 28 مرداد 1402

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۳۱
حسین غفاری

سه آزاده

پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۴۴ ق.ظ

 

گاهی می شد که هر سه در جبهه با هم بودند!

دو برادر همراه پدر

حاج رحیم حسن پور، کریم حسن پور و ذوالفقار حسن پور

هر کدام هم برای خودشان داستانی پیدا کردند.

در ادامه عملیات خیبر در جزایر مجنون حاج رحیم خدمه آرپی جی من بود. در همان یورش اول او را زدند. افتاده بود که بالای سرش رسیدم. بی آنکه از مجروحیتش چیزی بگوید کوله آرپی جی را درآورد و داد به من و گفت: لازمتان می شود!

دیگر او را ندیدم تا اینکه بعدها فهمیدیم اسیر شده است. ماهها بی اطلاعی از رحیم باعث شد یک تشییع نمادین برای او برگزار کنند. بعد که اطلاع حاصل شد او اسیر شده، کریم می آمد سر مزار فرضی رحیم و می گفت : این قبر برای ما رزرو شده، که آخر هم نصیب خودش شد و در آن قبر آرام گرفت و از اسارت تن بدرآمد. (شهادت: 9 خرداد 1367)

بعدها رحیم از اسارت آزاد شد. ذوالفقار هم بهمن ماه 1401 از زندان خاک آزاد شد و به رحمت خدا رفت.  

 

(آقای دکتر محمدعلی ضیایی یادآور شدند که آقای عزیز نیازی نیز به رحمت خدا رفته اند.) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۴۴
حسین غفاری

آقا رحیم

يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۴۵ ق.ظ

 

هیچ چیز مثل خبر درگذشت بهترین دوستانت در اول صبح غافلگیرت نمی کند.

سالهای دفاع مقدس آدم آماده تر بود! می شنید فلانی شهید شد، فلانی مجروح شد، فلانی ...

اما بعد از سالهای دفاع مقدس هر جا نقل محافل این بود که ما جا ماندیم از آن قافله!

حاج رحیم قره ­جه داغی از آن نیروهای مخلصی بود که با آغاز انقلاب پای خود را روی رکاب همراهی با انقلاب گذاشت. پس از پیروزی خود را وقف پاسداری از انقلاب کرد و با شروع جنگ تحمیلی جان خود را در طبق اخلاص گذاشت. در اولین روزهای جنگ خودش را به جنوب رساند و با شهیدانی چون مهدی باکری، حمید باکری، مهدی امینی و ... همراه شد.

تا پایان جنگ از یک نیروی ساده بسیجی پله های ترقی را از فرماندهی گردان تا فرماندهی تیپ رساند و با پایان جنگ در سنگر روایت نشست و از شهیدان و از حماسه های جنگ گفت.

کتاب به وسعت واژه های بی مرز تنها بخش کوچکی از خاطرات او را رقم زده است.

امروز یکشنبه 22 مرداد ماه 1402 خبر درگذشت این سردار سرافراز اسلام ما را متأثر نمود و داغ تمام شهیدان در دلمان تازه شد.

خداحافظ ای مانده از قافله

نداری ز یاران خود فاصله

سلام مرا سوی یاران رسان

نمانده ست ما را قرار و توان

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۲ ، ۰۹:۴۵
حسین غفاری

جزغاله شدن

سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۳۶ ق.ظ

 

برخی خیال می کنند با مطالعه چهارتا کتاب عرفانی و سلوکی می توانند به قول استاد فاطمی نیا زبده العارفین یا عمده المکاشفین شوند!

ریاضت دارد، مجاهدت دارد و حتی خون دلها خوردن دارد.

برخی هم به دنبال علوم غریبه می گردند تا با خواندن چند ورد و نوشتن برخی اوراد و اذکار کارهای خارق العاده ای انجام دهند.

آیت الله قدرت الله نجفی قمشه ای نقل می کند که؛ آیت الله علامه حسن زاده به من گفتند:

علامه طباطبایی در مسائل سیر و سلوکی اینقدر ساکت بودند که ما را جزغاله کردند!(*)

امام رضا علیه السلام می فرمایند:

 مِن عَلاماتِ الفِقهِ الحِلمُ ، وَالعِلمُ ، وَالصَّمتُ . إنَّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِکمَةِ . إنَ الصَّمتَ یَکسبُ المَحَبَّةَ . إنَّهُ دَلیلٌ عَلى کُلِّ خَیرٍ

بردبارى ، دانش و خاموشى ، از نشانه هاى فهم است . خاموشى ، درى از درهاى حکمت است . خاموشى ، دوستى را نصیب [انسان] مى کند و راهنمایى به سوى هر نیکى است .

(الکافی : 2 / 113 / 1 )

تازه اگر ما در راه سیر و سلوک هدفمان رسیدن به مقامات باشد که واویلاست. یعنی ما مسیر خودخواهی را طی می کنیم نه خدا خواهی را.

اللهم اهدنا صراط المستقیم

 

(*)از کتاب:تاریخ شفاهی ماجرای علامه و انقلاب، ص 82

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۳۶
حسین غفاری

فریاد رس

سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۲۳ ب.ظ

کتاب فریادرس، روایتی از غدیر تا عاشورا 

نوشته دوست عزیزم برادر توحید اصغرزاده با ویرایش جدید ان شاء الله بزودی منتشر خواهد شد. 

چاپ اول این کتاب قبلاً در دسترس قرار گرفته بود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۲۳
حسین غفاری

رضای خدا

شنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۴۹ ب.ظ

شهید منصور همتی

 

برخی از شهدا چقدر حساس بودن به ادبیات رایج زمان خودشان!

شاید منصور هم دیده بود که برای برخی از شهدا نوشته باشند: جوان ناکام!

کام جویی یک جوان 20 ساله عاشق خدا چه می توانست باشد؟ شهید منصور همتی در وصیتش به آن اشاره می کند که:

«خواهش می کنم به اینجانب جوان ناکام نگوئید چون کام من رضای خدا بود که ان شاء الله اگر خدا بخواهد به آن هم می رسیم.»

 

آری شهدا درس آموخته مکتب سیدالشهدا علیه السلام هستند که فرمود:

إلهِى رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ

تا در این معامله خداوند هم خطاب به آنان بفرماید:

یا اَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی اِلی رَبِّک راضِیةً مَرْضِیةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی

 ای نفس آرام گرفته به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که تو از او راضی هستی و او از تو راضی، پس داخل بندگان من شو، و وارد بهشت من شو.( سوره فجر، آیه۲۷-۳۰)

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۴۹
حسین غفاری

زیارت عاشورا مروری از غدیر تا ظهور

جمعه, ۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۲۲ ق.ظ

 

گاهی برای دیدن حوادث باید اطراف موضوع را کنکاش کرد. رحلت پیامبر بزرگوار اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی در روز دوشنبه ۲۸ صفر سال یازدهم هجرى قمرى که اتفاق افتاد، هنوز پیکر مبارکش در آغوش امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود که تخم نفاق را در سقیفه کاشتند. غدیر را به فراموشی سپردند و به دنبال انتخاب خلیفه مسلمین از میان کاندیداتورهای آن موقع شدند و موضوع امامت را کنار گذاشتند.

فراموشی غدیر و خانه نشینی امیرالمؤمنین همان است که در زیارت عاشورا می­گوئیم:

فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ ، وَ اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها

یعنی همان مقامی را که در غدیر پیامبر از سوی خداوند به علی داده بود را کناری گذاشتند و بنیان ظلم و جور را بنا نهادند. همین امر باعث شد تا اتفاقات بعدی از شهادت امیرالمؤمنین در محراب، شهادت امام حسن علیه السلام و شهادت امام حسین علیه السلام رقم بخورد. بر همین اساس حضرت زینب(س) در عزای برادرش حسین(ع) چنین ‌گفت:

بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْباً (*)

«…پدرم به فدای کسی که لشکرش در روز دوشنبه غارت شد».

یعنی شهادت امام حسین علیه السلام را برآمده از همان روز رحلت پیامبر و فراموشی غدیر اعلان می کند.

از سوی دیگر زیارت عاشورا همین واقعه را به آخر قضیه یعنی ظهور نیز متصل می گرداند که:

فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنی بِکَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ

پس از خدایی که مقام تو را بلند و گرامی داشت و مرا هم بواسطه دوستی تو عزت بخشید از او درخواست می ‏کنم که روزی من گرداند تا در رکاب امام منصور از اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله باشم.

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

 

(*)سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۱۳۳، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۴۸ش

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۲ ، ۰۹:۲۲
حسین غفاری

حضرت علی اکبر علیه السلام

چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۵۷ ق.ظ

 

از روز واقعه عاشورا تا امروز، خیل کلمات در رثای آن «رستخیز عظیم» که بی نفخ صور اتفاق افتاد، همچنان در حرکت است. گاه از حنجر محتشم کاشانی ندایی برمی خیزد که:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

گاه از زبان محمد حسین شهریار به زبان آذری که:

حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

بتول و مرتضی، پیغمبر آغلار

به قول شیخ بهایی:

هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید

بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه

در این میان اشعار عمان سامانی (میرزا نورالله بن میرزا عبدﷲ بن عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی ۱۲۵۸ - ۱۳۲۲ ه. قمری) در دیوان شریف گنجینه الاسرار حال و هوایی دیگرگونه دارد و با زبان عرفانی واقعه کربلا را به تصویر قلم کشیده است.

آمدن حضرت علی اکبر علیه السلام خدمت حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه از زیباییهای والایی برخوردار است چه از حیث تصویرسازی و چه از حیث محتوایی، آنجا که می گوید:

از رخت مست غرورم می‌کنی

از مراد خویش دورم می‌کنی

گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست

رو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست

لذا به مناسبت ایام این بخش را بصورت کامل در این پست قرار می دهم تا این صحنه بازنشر شود:

در جواب از تُنک شکر قند ریخت

شکر از لب های شکر خند ریخت

گفت: کای فرزند مُقبل آمدی

آفت جان، رهزن دل آمدی

کرده‌یی از حق؛ تجلی ای پسر

زین تجلی، فتنه‌ها داری بسر

راست بهر فتنه، قامت کرده‌یی

وه کزین قامت، قیامت کرده‌یی

نرگست با لاله در طنازیست

سنبلت با ارغوان در بازیست

از رخت مست غرورم می‌کنی

از مراد خویش دورم می‌کنی

گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست

رو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست

بیش ازین بابا! دلم را خون مکن

زاده‌ی لیلی؛ مرا مجنون مکن

پشت پا، بر ساغر حالم مزن

نیش بر دل؛ سنگ بر بالم مزن

خاک غم بر فرق بخت دل مریز

بس نمک بر لخت لخت دل مریز

همچو چشم خود به قلب دل متاز

همچو زلف خود، پریشانم مساز

حایل ره، مانع مقصد مشو

بر سر راه محبت، سد مشو

لن تنالوا البر حتی تنفقوا

بعد از آن؛ مما تحبون گوید او

نیست اندر بزم آن والا نگار

از تو بهتر گوهری، بهر نثار

هرچه غیر از اوست، سد راه من

آن بت ست و غیرت من، بت شکن

جان رهین و دل اسیر چهر تست

مانع راه محبت، مهر تست

آن حجاب از پیش چون دورافکنی

من تو هستم در حقیقت، تو منی

چون ترا او خواهد از من رو نما

رو نما شو، جانب او، رو، نما

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۲ ، ۰۹:۵۷
حسین غفاری