بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

در آستان عشق

چهارشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۰۷:۳۴ ق.ظ
در آستان عشق زندگی شرحی است بر یک نکته ای نکته گم گشته ای ، سر بسته ای عالمی در دوره هستی خویش بهر شرحش می نماید خویش خیش رازهایی هست اندر جان من شعله ای می خواهد این انبان من آتشی می خواهد این زندان تن تا بسوزاند سرای ما و من شعله ها از عشق ها افروخته خانه ها در شعله هایش سوخته شعله از عشق تن گر خاستی سوختن بی حاصل آمد راستی آخر این عشق ها باری شود رهروان را این به ره خاری شود آخر این عشق ها در بستر است شعله ها چون بستر آمد ابتر است دل بری کن از وجود دلبران تا نمانی در مصاف این یلان دل نباشد جای دل بستن به غیر زندگی را شرح این نکته ست سیر هستی ما بسته عشق است و بس هستی از این عشق می گیرد نفس قد سرو از عشق باشد این چنین می نماید عشوه از او یاسمین روز و شب از عشق باشد پایدار آسمان را عشق باشد کاردارکل عالم زعشق باشد در طرب بی وجود عشق هستی شد لعب عشق اسرار وجود عالم است عشق راز زندگی آدم است بر کتاب عشق شرحی خورده است آدم از این شرح طرفی برده است دل رها کن از کمان تن بپر سوی اوج عشق رو غوغا نگرعاشقی کن عاشقی کن عاشقی تن رها کن تا نگرد خود شقی هین سفر آغاز کن تا پیش دوست چون کلید عشق اندر دست اوست بنده حقیر حسین غفاری
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۶/۰۲/۰۵
حسین غفاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی