عارفانه
هو
مرحوم استاد فاطمی نیا (قدس سره) میفرمود: روزی شخصی در مجلسی از آیت الله میرزا احمد آشتیانی(متولد 1300 قمری، متوفی 1354 شمسی) - که ایشان فیلسوف، مجتهد، عارف و جامع همه علوم و فنون اسلام و نمونهای از زهد و تقوی و پاکی بود؛ تمام زندگیاش کرامت بود- میپرسد: آیا در این زمان، راه سلمان شدن باز است؟! (یعنی آیا راه کمال در این عصر برای افراد مفتوح است، آیا میشود به مقام معرفت کامل و درجات سلمان هم رسید؟!)
ایشان سکوت و تأمل پرمعنایی نمودند، سپس فرمودند: بلی راه سلمان شدن، باز است!
(پایان سخن استاد فاطمی نیا)
حالا این حرفها مربوط میشود به آن دوران، افرادی مثل آشیخ رجبعلی خیاط هم مربوط به آن دوران است که ظهور پیدا کردند.
در دوران دفاع مقدس افرادی نردبان به بام آسمان نهادند و طی طریقهای عجیب و غریبی کردند که یقیناً بسیاری از آنها گمنام ماندند و گمنام رفتند. ولی خداوند رحمان اراده فرمود از روی برخی کمی پرده کنار برود تا درسی برای من و امثال من باشد که مثلاً جوانی مثل شهید احمد علی نیری (متولد 1345- شهادت 1364 شمسی) چگونه پرده و حجاب طبیعت را درید و چشم به ملکوت گشود تا آنجا که بگوید: «خداوند به من عمر افراد را نشان داده! خداوند به من فیوضاتی که به افراد میشود را نشان داده!» (ص 81 کتاب عارفانه)
اما زیباتر آنجاست که عارفی کهنسال مانند آیت الحق شیخ عبدالکریم حق شناس حالات عرفانی این شهید را وصف کند و بگوید: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زندهام به کسی حرفی نزنید…(از همان کتاب)
لذا دوستان این کتاب عارفانه را بخوانند تا ببینند چگونه آدم می تواند به این درجه از مقامات معنوی آن هم در این سن و سال برسد. اجتناب از گناه آدم را به کجا می رساند...