بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیرالمؤمنین» ثبت شده است

غدیریه 4

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۷ ق.ظ

 

لقب امیرالمؤمنین را پیامبر به حضرت علی بن ابیطالب داده و در پایان خطبه غدیر از مردم اقرار می گیرد نه تنها برای حضرت امیرالمؤمنین که برای فرزندان او نیز، چه اینکه می فرماید:

«هان مردمان ! شمار شما بیش از آن است که در یک زمان با یک دست با من بیعت کنید. از این روی خدای عزّوجلّ دستور فرموده که از شما اقرار زبانی گیرم و پیمان سرپرستی علی« امیر المؤمنین » را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند چرا که گفتم فرزندانم از نسل اویند. »

تا جایی که از مردم اقرار می گیرد و می فرمایند به ایشان با لقب امیرالمؤمنین سلام کنید:

مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا الَّذى قُلْتُ لَکُمْ وَسَلِّمُوا عَلى عَلىٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ

هان مردمان ! بگویید هر آن چه به شما گفتم ! و به علی با لقب «امیر المؤمنین » سلام کنید.

تا جایی که می فرمایند:

 سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام کنندگان بر او با لقب « امیر المؤمنین» رستگارانند و در بهشت های پر بهره خواهند بود .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۰۲ ، ۰۹:۲۷
حسین غفاری

خدا بود در ظرفی که بنده ای نبود ‏

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۳۲ ب.ظ

 

کتاب شیعه مرحوم علامه محمد حسین طباطبایی(1) را می خواندم که محاورات و مکاتبات آن عالم وارسته با پروفسور هانری کُربن است. در واقع این مجموعه از زبان حضرت علامه شیعه را به کُربن شناسانده. که جا دارد ما هم به عنوان یک شیعه این کتاب را مطالعه کنیم.

در ضمن نامه ای که علامه به کُربن می نویسد، طرز تفکر فلسفی در بیانات پیشوایان شیعه را متذکر می شود و شواهدی را می آورد.

در حدیثی که در کتاب شریف توحید شیخ صدوق(2) آمده و در آن امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جواب مردی به نام ذعلب که به آن حضرت عرض کرد: «  یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ ؟» آیا خدای خود را دیده‌ای؟ و حضرت در جوابش می فرماید: « فَقَالَ وَیْلَکَ یَا ذِعْلِبُ مَا کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ » وای بر تو ای ذعلب من چنان نبودم که پروردگاری را عبادت کنم که او را ندیده باشم. و بعد هم کیفیت این رؤیت را بیان فرموده اند که بسیار خواندنی است.

در اواخر حدیث بخشی بود که مرا یادآور جمله معروف و سرآغاز قصه هایمان انداخت که می گفتند: «یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود»!

و حضرت چقدر زیبا ترسیم نموده اند که:  

کَانَ رَبّاً إِذْ لَا مَرْبُوبَ وَ إِلَهاً إِذْ لَا مَأْلُوهَ وَ عَالِماً إِذْ لَا مَعْلُومَ وَ سَمِیعاً إِذْ لَا مَسْمُوعَ

 او رب و پروردگار بود در ظرفی که پرورده ای نبود

و خدا بود در ظرفی که بنده ای نبود

و عالم بود، در ظرفی که معلومی نبود

و شنونده بود در ظرفی که چیزی که شنیده شود نبود.

 

پی‌نوشت:

1 - شیعه (مجموعه مذاکرات با پروفسور هانری کربن)، تهران : مؤسسه حکمت و فلسفه ، 1382، ص 117-118
2 - شیخ صدوق، توحید، نشر دیجیتالی:اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، 1394، ص 545-546

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۲ ، ۱۳:۳۲
حسین غفاری