حضرت علی اصغر (ع)
السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحُسَینِ، الطِّفْلِ الرَّضِیعِ وَ الْمَرْمِی الصَّرِیعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّمَاءِ، الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِی حَجْرِ أَبِیهِ، لَعَنَ اللهُ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ کاهِلٍ الْأَسَدِی وَ ذَوِیهِ.
سلام بر عبدالله بن حسین، کودک شیرخوارهای که تیر خورد و به شهادت رسید، و در خون خویش غلتید و خونش در آسمان بالا رفت. کودکی که با تیر در آغوش پدرش ذبح شد، خدا لعنت کند قاتل او حرملة بن کاهل اسدی و همدستانش را.
این طفل شیرخواره همه لشکر من است
در بیـن سی هـزار سپه، یـاور من است
یـک بـاغ لاله هـدیه به محبوب کردهام
این شیرخواره دسته گلِ آخـرِ من است
خونی کز آن جمال خدا گشت لالهگون
بـاور کنید خـون علیاصغرِ مـن است
ایـن طفـل شیر را مشمارید شیرخوار
من مصحف خدایم و این کوثر من است
مـن سینه چـاک سنگر سـرخ شهادتم
این است آن شهید که همسنگر من است
ایـن اسـت آن شهیـد کـه با بیزبانیاش
تـا صبـح روز حشـر پیامآور من است
جسمش به روی دست من و مرغ روح او
پـرواز کـرده در بغـلِ مـادر مـن است
چون شمعِ سوخته شده از قحط آب، آب
آبـی اگر که خورده ز چشمِ تر من است
خواهید اگر کنید پس از این زیارتش
قبرش به روی سینة غمپرور من است
«میثم» شـرارة دل مـا را کشد به نظم
با سوزِ سینه، تشنه لبِ ساغر من است
شعر: حاج غلامرضا سازگار