عفو گناه
بسم الله الرحمن الرحیم
یا حسین شهید
ما به این در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ما به این خیمه پی عفو گناه آمده ایم
ما زیاران حسینیم پس از عمری سال
بهر تقدیم وجود این همه راه آمده ایم
زورقش گرچه به طوفان بلا افتاده
ما بر آن عرشه اعلی به پناه آمده ایم
خفته در کرب و بلا گنج رسیدن به خدا
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
ماه و خورشید و ستاره به هم آمیخته است
ما به بین الحرم کشته ی آه آمده ایم
نه فقط لیلی از آن روی علی مجنون شد
ما به دیدار رخ ماه سپاه آمده ایم
چنگ اصغر به گریبان رباب است از آه
کهربایی شده رخساره چو کاه آمده ایم
آبروئیست اگر، از گل رخسار شماست
تشنگانیم و همه بر لب چاه آمده ایم
آن سفر کرده ی صد قافله دل، همراهش
همچنان می رود و بهر نگاه آمده ایم
بر من چاه نشین دلو نجاتی بفرست
به امید کرمت نامه سیاه آمده ایم
راز آن مُهر نماز من و آن تربت تو
سر به مُهریست که در وقت پگاه آمده ایم
حسین غفاری