حجت موجه
... تیر مستقیم بدن حجت را متلاشی نموده و تنها سر و دستش مانده و از سینه به پایین چیزی نمانده بود.
تازه آرزوی بزرگ حجت یادم آمد که می گفت: خدایا برای حجت گلوله توپی بفرست، گلوله کلاش برای حجت افت دارد.
همین مانده از پیکر را، داخل یک جعبه مهمات گذاشتیم و راهی شدیم. بین راه آقا مهدی (شهید مهدی باکری) چراغ داد که بایستیم. پیاده شد و سراغ حجت را گرفت. صالح(شهید صالح اللهیارلو) گفت پشت تویوتاست. آقا مهدی رفت و پتو را کنار زد و گفت: صالح تو حجت را نمیشناسی؟ و صالح با ناراحتی و شرم و خجالت اشاره به جعبه مهمات کرد. هرکسی جای آقا مهدی بود تعجب میکرد که پیکر حجت داخل یک جعبه مهمات کوچک چکار می کند. مگر آدم در اینجا جا می شود.
با بازکردن درب جعبه مهمات، صدای یاحسین آقا مهدی بلند شد و سرش را کنار تویوتا گذاشت و گریه کرد و ساکت شد. بعد هم بدون خداحافظی رفت...
شهید حجت فتوره چی