بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵ مطلب در خرداد ۱۳۸۶ ثبت شده است

ایمان به خدا

دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۸۶، ۰۲:۳۶ ق.ظ
تسلط بر نفس واقعی از رهگذر مطالعه حاصل نمی شود . تنها راه دستیابی به آن ، فهم کامل و به دست آوردن این حس است که خدا با ماست و بگونه ای از ما محافظت می کند که گویی هیچ مشغله دیگری ندارد . اینکه چنین چیزی چگونه رخ می دهد من هم نمی دانم . من فقط این را می دانم که چنین چیزی رخ می دهد. همه دغدغه ها و نگرانی های مومنان از روی دوش آن ها برداشته می شود. نمی توان در آن واحد هم ایمان داشت و هم مضطرب بود.از کتاب نیایش ، مهاتما گاندی ، ترجمه شهرام نقش بندی تبریزی نشر نی ۱۳۸۴
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۸۶ ، ۰۲:۳۶
حسین غفاری

ترک شیرازی

سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۸۶، ۰۸:۳۶ ق.ظ
عجب مغازله ای و عجب جوابی :حافظ : اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را  صائب: اگر ان ترک شیرازی به دست ارد دل ما را به خال هندویش بخشم سرودست و تن و پا را هر انکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمر قند و بخارا را  شهریار : اگر ان ترک شیرازی به دست ارد دل ما را به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را هر انکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد نه چون صائب که می بخشد سرودست و تن و پا را سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند نه بر ان ترک شیرازی که برده جمله دل ها را شما هم  اگر چیزی دارید برآن بیافزایید
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۸۶ ، ۰۸:۳۶
حسین غفاری

Unknown

چهارشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۸۶، ۰۶:۳۶ ق.ظ
هو سلام بر عزیزان آمدم چیزی بنویسم ، خجالت کشیدم دور از جون شما کمی هم به خودم بد و بیرا گفتم حالا هم باز همان آش و همان کاسه ...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۸۶ ، ۰۶:۳۶
حسین غفاری

Unknown

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۸۶، ۰۲:۳۵ ق.ظ
وقت است تا  یک خواسته از صاحب عصمت کبری  داشته باشیم . پرده ای برای پوشاندن آن چه از ما رخ داده . پرده ای برای غلیظ نمودن ستاریت حضرت باری تعالی .جنگ دنیا و آخرت در درونم برپاست .مانده ام دستی برآید تا مرا از منجلاب زمین برهاند . ریسمان زمین بی اعتماد است ، مگر تاری از چادر معصومه کبری ما را از ثقل زمین برهاند . مرتضی مشکل گشای ما سوی است فاطمه مشکل گشای مرتضی است همین
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۸۶ ، ۰۲:۳۵
حسین غفاری

شهید آوینی

چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۳۸۶، ۰۳:۳۵ ق.ظ
گفتارمتن فیلمی که هرگز پخش نشد به قلم سید مرتضی آوینی// شمس جهان آراء در شهر کوراناهل بصیرت را با شهر کوران چه کار؟ ماه ها ازپایان جنگ و بسته شدن باب جهاد فی سبیل الله گذشته است و برای بسیاری جنگ دیگر جزء خاطره ای دور از یک دوران سپری شده هیچ نیست. اما برای که قسمتی از وجود خویش را درجنگ نهاده است چگونه پایان یابد ؟ برای آن که چشم هایش را در جنگ نهاده است دستش را پایش را دست هایش را پاهایش را و چه بسا چشم ها ودست ها و پاهایش را درجنگ نهاده است چگونه ممکن است که جنگ پایان یابد ؟برای او جنگ خاطره ای دوراز یک دوران سپری شده نیست... باب جهادرا خداوند برمن و تو بسته است اما برای او همچنان مفتوح است چرا که چشمانش دیگربازنگشته اند.دلاوری دیگر پاهایش را نثارمجد و عظمت اسلام کرده است واگر چه دردار بقاء آنجا که من وتو را پای رفتن نیست او پاهایش را درنزدخداوند خواهد یافت ، اما اینجا دارفناست و آنچه فانی شدنی است بازنمی گردد ... و اوهم در انتظارمعجزه نیست و رضای خویش را در رضایت خداوند می داند . اگر چه جوان است وهنوز ازدواج نکرده است . اما برای او جنگ تراژدی نامطلوبی ازیک دوران غم بارنیست خورشید حیات بخشی است که هنوز درآسمان سینه اش روشن است .شیطان می خواست که با قدرت سلاح برجهان حکومت یابد ومومنین با گوشت پوست ورگ واستخوان دربرابرش ایستادند . بمب ها و موشک هایش را به جان خریدند ودرفضایی آکنده ازبخارات مرگبار شیمیایی ازاستقلال وشرف و عزت خویش دفاع کردند... و هرگز دربرابر عمل خویش مزدی نخواستند. اما اکنون که علی الظاهر جنگ خاتمه یافته است آیا باید درفراموشکده ها و غفلت کده های اذهان من و تودرهیاهوی شهر گم شوند و.. شاید جنگ خاتمه یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت وزنهاراین غفلتی که من وتو را درخود گرفته است ، ظلمات قیامت است . آنگاه که آسمان انفطار یابد وستارگان پراکنده شوند . آنگاه که دریاها شکافته شوند وانسان ها سرازقبرها بردارند ، خواهند دانست که چه پیش فرستاده اند و چه واپس نهاده اند .یا ایها الانسان چیست آنچه تورا فریفته وبرآفریدگارت غره داشته است ؟ آفریدگاری که تورا آفریده است واستوار داشته براین صورت پرداخته است .اما حاشا وکلا که شما روز جزا را تکذیب می کنید حال آنکه او برشما نگهبانانی گماشته است کراما کاتبین .می دانند که چه می کنید ابرار درنعیم اند و فجاردرجحیم ... ابرار در بهشت اند و بدکاران دردوزخی که روز جزا به آن وارد خواهند شد .. و حتی لحظه ای ازآن غیاب نخواهند یافت . وتوچه می دانی که روز جزا چیست ؟ و بازتوچه می دانی که روز جزا چیست ؟ آن روز که کسی را بردیگری اختیاری نیست و فرمان هر چه هست خاص خداست . اهل بصیرت را با شهر کوران چه کار؟ او را چشم ظاهر نیست وآنان را چشم باطن وازمیان توخود بگو که کدامیک کورند ؟ "صم بکم عمی فهم لا یعظون..." چشم بگشا وببین که چگونه آخرالزمان سررسیده است و گفته های پیامبر(ص) درحجه الوداع تعبیریافته ... وفساد برو بحررا پرکرده است . برادرم ! چشم بگشا و ببین که ازکجا می گذری ! ای شمس جهان آراء تو کجا واین بیغوله تاریک کجا ؟ و چگونه این تمثیل دردناک فراهم آمده است ، تو کجا واین بازار مکاره شیطان کجا ؟و مگر نه این که آن بخارات شیمیایی جهنمی که چشم تورا بازگرفته اند درکارخانه های همین شهر و شهرهایی چنین / شهرهای آلمان ودیگرکشورهای غربی / ساخته می شوند؟شمس جهان آراء به میهمانی موش های کور آمده است و آنان درنمی یابند واصلا چگونه دریابند وقتی که چشمان باطن شان کور است وهیچ چیز را جز خود و اهواء؟رنگارنگ خود نمی بینند ؟اگرنه جانبازی که چشمان ظاهرش را اسلحه مرگباری کورکرده است که درکارخانه های اینان ساخته می شود . حجتی است که خداوند برآنان تمام کرده است . کجاست وجدان بیداری که چشم بدین عبرت بازکند ؟ جانبازی که چشمان خود را درراه اقامه عدل باخته است واستقرار احکام خدا برزمین ... اما این سخنان آن همه ازاین دیارمرگ زده وساکنانش دوراست که کسی بیدار نمی شود " وما انت بمسیع من فی القبور" مردگان خفته درقبرستان اهواء نفس اسیران سیاه چال های شهوات ساکنان دیار ظلمت جاودانه اند .منجی بشرو بشیرعشق را آری بسیجی جانباز را درشهر کوران باورنخواهند کرد ، اگر نه آنان را می گفتم که شفای کوردلی خویش را ازتو بخواهند ازتوکه حدقه چشمانت خالی است اما چشمان باطنت سرشاراز شهود هفت آسمان وزمین است ... ای منجی بشر ، بشیرعشق بسیجی ! تو کجا و اینجا کجا ؟ این غربی ترین مغرب حقیقت برگستره سیاره رنج ...اینجایی که خفتگانش را جز نهیب مرگ چیزی بیدار نخواهد کرد .. جزمرگ و صوراسرافیل . آنگاه که آسمان انفطاریابد و ستارگان پراکنده مشوند . آنگاه که دریاها شکافته شوند و انسان ها سرازقبرها بردارند ، خواهند دانست که چه پیش فرستاده اند وچه واپس نهاده اند ... یا ایهاالانسان ! چیست آنچه تورا فریفته است و برپروردگارت غره داشته است ؟ وتو چه می دانی که روز جزا چیست ؟ آن روز که کسی را بردیگری اختیاری نیست و فرمان هر چه هست خاص خداست .اهل بصیررا باشهر کوران چه کار؟ "بشیر عشق در شهر کوران"کارگردان : درطالب زاده ردوباری فیلمبردار: صادق میانجی صدابردار : مجید مصدق نویسنده و گوینده متن : شهید سید مرتضی آوینی تهیه شده : درسال 1368کلن ، آلمان ، خانه جانبازان زمان فیلم : 30 دقیقه
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۸۶ ، ۰۳:۳۵
حسین غفاری