بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید مطهری» ثبت شده است

شیطان!

دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۴، ۰۹:۳۸ ب.ظ

شیطان [در جهان‌بینی اسلامی]

در جهان‌بینی اسلامی اساساً جهان و موجودات جهان به دو دستۀ خیر و شر منقسم نمی‌گردد. در جهان، آفریده‌ای که نبایست آفریده شده باشد و یا بد آفریده شده باشد وجود ندارد. همه چیز زیبا آفریده شده و همه چیز بجا آفریده شده و همه چیز مخلوق ذات احدیث است .

قلمروی شیطان «تشریع» است نه «تکوین»، یعنی قلمروی شیطان،‌ فعالیتهای تشریعی و تکلیفی بشر است. شیطان فقط در وجود بشر می‌تواند نفوذ کند نه در غیر بشر. قلمروی شیطان در وجود بشر نیز محدود است به‌ نفوذ در اندیشه او، نه تن و بدن او . نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز منحصر است به حد وسوسه کردن و خیال یک امر باطلی را در نظر او جلوه دادن.

قرآن این معانی را با تعبیرهای «تزیین»، «تسویل»، «وسوسه» و امثال اینها بیان می‌کند. و اما اینکه چیزی را در نظام جهان بیافریند و یا اینکه تسلط تکوینی بر بشر داشته باشد، یعنی به شکل یک قدرت قاهره‌ بتواند بر وجود بشر مسلط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام‌ نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است. تسلط شیطان بر بشر محدود است‌ به اینکه خود بشر بخواهد دست ارادت به او بدهد: « إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» (نحل/ 99 و 100) 

«همانا شیطان بر مردمی که ایمان دارند و به پروردگار خویش اعتماد و اتکا می‌کنند تسلطی ندارد. تسلط او منحصر است به اشخاصی که خودشان ولایت‌ و سرپرستی شیطان را پذیرفته و می‌پذیرند.»

قرآن از زبان شیطان در قیامت نقل می‌کند که در جواب کسانی که به او اعتراض می‌کنند و او را مسؤول گمراهی خویش می‌شمارند می‌گوید: «وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ» (ابراهیم/22)
«من در دنیا قوۀ اجبار و الزامی نداشتم. حدود قدرت من فقط «دعوت‌» بود. من شما را به سوی گناه خواندم و شما هم دعوت مرا پذیرفته و اجابت کردید، پس مرا ملامت نکنید ، خویشتن را ملامت کنید که به دعوت من پاسخ مثبت دادید. ارتباط من با شما صرفاً در حدود «دعوت» و «اجابت» بوده و بس».

فلسفه و حکمت این اندازۀ تسلط شیطان بر بشر، «اختیار» انسان است. مرتبۀ وجودی انسان ایجاب می‌کند که حُرّ و آزاد و مختار باشد. موجود مختار همواره باید بر سر دو راه و میان دو دعوت قرار گیرد تا کمال و فعلیت خویش را که منحصراً از راه «اختیار» و «انتخاب» به دست‌ می‌آید تحصیل کند .

در جهان بینی اسلامی، هیچ موجودی نقشی در آفرینش به صورت استقلال‌ ندارد. قرآن برای هیچ موجودی استقلال قائل نیست. هر موجودی هر نقشی را دارد، به صورت واسطه و مجرا واقع شدن برای مشیت و ارادۀ بالغه الهیه است.

قرآن برای فرشتگان، نقش واسطه بودن برای انفاذ مشیت الهی در خلقت‌ قائل است. ولی برای شیطان، حتی چنین نقشی نیز قائل نیست، تا چه رسد به‌ آنکه او را در خالقیت مستقل بداند. آنچنانکه در اوستا، اهریمن خالق مستقلی‌ است در برابر آهورامزدا.

از این‌رو اینکه معمولاً کلمۀ شیطان را در ترجمۀ متون اسلامی به «اهریمن»‌ یا «دیو» ترجمه می‌کنند، غلط فاحش است. کلمۀ شیطان مرادفی در فارسی ندارد و باید عین لفظ در ترجمه بیاید.

شیطان از نظر قرآن به هیچ وجه قطبی در مقابل خداوند نیست. حتی قطبی‌ در برابر فرشتگان که به اذن پروردگار دست‌اندرکار خلقت‌اند و مجری‌ مشیت الهی در آفرینش اشیاء می‌باشند نیز نیست. به طور کلی تصور مردم ما از «جن» با تصویری که قرآن از جن می‌دهد متفاوت است. جن در قرآن موجودی است مانند انسان و مکلف به تکالیفی‌ مانند تکالیف انسان، ولی موجودی نامرئی. اما جن در تصور عامه مردم‌ موجودی است در ردیف فرشته. قرآن ، جن را با انس (انسان) ردیف‌ می‌کند و عامه مردم با فرشته. شیطان به نص قرآن از نوع جن است. در جهان‌بینی اسلامی، فرشتگان نقشی اجرائی در نظام تکوین دارند، برخلاف جن‌ که از این نظر هیچ نقشی ندارد. ردیف قرار دادن «جن و ملک» در ادبیات اسلامی، به اعتبار اشتباهی است که مسلمین از سابقۀ ذهنی با مفاهیم زردشتی دامنگیرشان شده است .

جهان بینی اسلامی بر خلاف جهان بینی زردشتی و مانوی و مزدکی یک قطبی است. شیطان از نظر قرآن مصداق : « الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»(سجده/7) و همچنین مصداق : «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَىٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ » (طه/50) است.

وجود شیطان و شیطنت و اضلال او خود مبنی بر حکمت و مصلحتی است و به‌ موجب همان حکمت و مصلحت، شیطان شر نسبی است نه شر حقیقی و واقعی و مطلق .
از همه شگفت‌تر این است که بر حسب منطق قرآن، خدا خودش به شیطان ، پست «اضلال» و «گمراه سازی» را اعطاء فرموده است. در این باره‌ قرآن کریم می‌فرماید : «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا» (اسراء/64) در اینجا، خدا شیطان را مخاطب ساخته به وی فرمان می‌دهد که : «هر که را از فرزندان آدم می‌توانی بلغزان، با سواره نظام و پیاده‌ نظامت بر آنان بتاز، در ثروت و فرزند شریکشان شو و نویدشان ده، شیطان‌ جز دروغ و فریب نویدشان نمی‌دهد.» گوئی شیطان آمادگی خود را برای تحویل گرفتن پُست اضلال، اعلام می‌دارد آنجا که می‌گوید: «قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ» (اعراف/16 و 17)

«به این سبب که مرا گمراه ساختی، بر سر راه ایشان خواهم نشست، آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان، و از راست و از چپشان خواهم آمد و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت.»

البته معنی و مفهوم اضلال و قلمروی شیطان در این پست همان است که قبلا اشاره شد و نه بیشتر، یعنی هیچگونه اجبار و الزامی نسبت به بشر در کار نیست، هر چه هست «وسوسه» است و «دعوت» است و «تزیین» است و «تسویل».

تذکر این نکته لازم است که مقصود ما از اینکه تکوین از قلمروی شیطان‌ خارج است این نیست که شیطان هیچ نقشی در تکوین ندارد. مگر ممکن است‌ موجودی در عالم تکوین وجود داشته باشد و هیچ نقش و اثری نداشته باشد؟! مقصود این است که شیطان نه خالق مستقل بخشی از موجودات و قطبی در برابر خداوند است و نه در نظام طولی جهان مانند فرشتگان، نقشی از تدبیر و اداره کائنات به او سپرده شده است و نه تسلطش بر بشر در حدی است که‌ بتواند او را به آنچه می‌خواهد مجبور نماید. قرآن برای شیطان و جن، نقشی‌ در تکوین قائل است اما مجموعاً از نقش انسان برتر و بالاتر نیست .
مقصود اصلی ما از این بحث این است که قرآن مسأله شیطان را به شکلی‌ طرح کرده است که کوچک‌ترین خدشه‌ای بر توحید ذاتی و اصل «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» (شوری/11) و همچنین بر توحید در خالقیت و اصل «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ» (اعراف/54) «قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» (رعد/16) «وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ» (اسراء/111) ، وارد نمی‌سازد.

عدل الهی، مرتضی مطهری، صفحات 70 الی 74 (سرفصل شیطان)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۴ ، ۲۱:۳۸
حسین غفاری

چشم زخم

چهارشنبه, ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۲۳ ق.ظ

استاد مطهری در جلد 8 کتاب آشنایی با قرآن صفحۀ 233 به بعد مطلبی دربارۀ چشم زخم آورده است به این شرح:

... چشم‌زخم اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما- بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر می‌کنند همۀ مردم چشمشان شور است- قطعاً نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیاناً در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد.

دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه«وَ انْ یکادُ الَّذینَ کفَروا لَیزْلِقونَک بِابْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشم‌زخم دارد؟

ما تا حالا به مدرکی (حدیثی، جمله‌ای) برخورد نکرده‌ایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشم‌زخم استفاده کنید. ... چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، از پیش خود نباید بتراشیم.

... از شعارهایی که مردم انتخاب می‌کنند روحیه مردم را می‌شود شناخت. ما در قرآن آیه زیاد داریم، ... به ندرت دیده می‌شود که در خانه‌ای مثلًا آیۀ «هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمونَ وَ الَّذینَ لا یعْلَمون» تابلو شده باشد. ... برای شعار چه از این بهتر:«انَّ اکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقیکمْ» آنقدر هست الی ماشاءاللَّه، آیاتی که انسان هر وقت یکی از آنها را نگاه کند برای او یک درس و آموزش است. اینها را انسان نمی‌بیند ...(پایان کلام شهید مطهری)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۰۳ ، ۱۱:۲۳
حسین غفاری