خارهای خاطر
پنجشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۵۳ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
از بس که در این چاه خیالات فتادیم
در باغ جمالش قدمی پا ننهادیم
ترسم نرسد دست به دامان تو ای گل
از بس که بر این خاطر خود خار نهادیم
آزاد و رهائیم ولی جمله اسیریم
آنجا که دل خویش به اغیار بدادیم
بازیچه گردون شده، همبازی اطفال
بر موج خیالات فقط بال گشادیم
ما بی خبران را چه کسی مژده رساند
این قافله بگذشت، و ما در پی بادیم!
حسین غفاری
31/3/1402
۰۲/۰۴/۰۱
سروده ی زیبایی بود