بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام زمان (عج)» ثبت شده است

صاحب الامر(عج)

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ۱۰:۴۳ ق.ظ

صاحب الامر

 

حافظ شعری دارد با این مطلع که:

طایر دولت اگر باز گذاری بِکُنَد

یار بازآید و با وصل قراری بِکُنَد

در آن شعر حافظ می رسد به اینجا که :

شهر خالیست ز عُشّاق بُوَد کز طَرَفی

مردی از خویش برون آید و کاری بکند

فیض کاشانی این شعر حافظ را به زیبایی استقبال کرده و در شعر خودش آن مرد را حضرت صاحب الامر، امام مهدی(عج) دانسته است. شعر فیض بدین قرار است:

صاحب الامر مگر باز گذاری بکند

راه بنماید و با عدل قراری بکند

دوش گفتم بکند وعده وفا، قائم حق

هاتف غیب ندا داد که آری بکند

عصر خالی شده از عدل بود کز طرفی

مهدی از غیب برون آید و کاری بکند

ره ندارم بر او تا بدهم شرح غمش

مگرش باد صبا گوش و گذاری بکند

وصل او یا خبر مرگ اعادی یا عدل

یک دعائی ز کسی زین دو سه کاری بکند

تو در این غمکده ای فیض بمان روزی چند

که گذر بر سرت از گوشه کناری بکند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۱۰:۴۳
حسین غفاری

حاضر و غایب

چهارشنبه, ۱۷ اسفند ۱۴۰۱، ۱۰:۱۳ ق.ظ

 

خیلی با خودم کلنجار می رفتم تا از میان کلمات معمول بیرون بیایم و ببینم حاضر کیست و غایب کدام است. 

مثلا حافظ می فرماید : 

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

بعد ما بیائیم و بگوئیم امام معصوم با این عظمتش غایب است کمی بی انصافی است! باید بگوئیم ما از محضر او غائبیم! چون او اصل حضور است.

این چند بیت حال و هوای این حدیث نفس است: 

 

یا صاحب الزمان (عج)

 

او اصل حضور است، چه حاجت به ظهور است

ما پرده نشینیم، همین سایه ز نور است

چشمان خود از دیدن رویش ز چه بستیم

معشوق همینجاست که در حال عبور است

«آقا تو بیا» جمله ­ی دور از ادب ماست

ما در تب «تعجیل» ولی او چه صبور است

باید که ازین جامه­ ی «ماندن» بدرآئیم

این نقطه­ ی آغاز رهایی و سرور است

او ختم ولایت، پسر ختم نبوت

او بارقه­ ی نور  درین صخره ­ی طور است

بر مُلک سلیمانیِ آن پادشه خوب

این بیتک ما حکم همان هدیه­ ی مور است

 

حسین غفاری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۱۳
حسین غفاری