بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

هو

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۵۳ ق.ظ

 

... کلمه «هو» در زبان عربی، ضمیر مفرد مذکر غایب است. «هو» در مذکر و «هیَ» در مؤنث برای بیان مفرد مذکر غایب استعمال می‌شود. ادبا می‌گویند و درست هم می‌گویند که: مرجع ضمیر باید مشخص باشد. اساسا هر ضمیری مرجعی دارد و ضمیر بدون مرجع بی‌معناست. مرجع ضمیر «هو» چیست یا کیست؟

ظاهراً مرجع این ضمیر مضمر است و اقلا پیش از خودش ذکر نشده است.

مرجع ضمیر «هو» در عالم محسوسات نیست؛ در عالم معقول و معانی متعین هم نمی‌توانیم دست روی معنی معین و متعین بگذاریم و ادعا کنیم که مرجع ضمیر «هو» است. پس آیا این ضمیر «هو» مرجع ندارد؟ مرجع این ضمیر آن چیزی است که ما به آن نمی‌رسیم و نمی‌توانیم انگشت رویش بگذاریم. پس مرجع این ضمیر، همه چیز هست و هیچ چیز نیست! ‏

این که هیچ چیزی مرجع «هو» نیست، روشن است، اما این که همه چیز مرجع «هو» باشد، روشن نیست!

اگر به قید «تعین» اشاره کنیم، غلط گفته‌ایم. هیچ‌یک از امور متعین، از ملک تا ملکوت، از ذره تا کهکشان، مرجع این ضمیر نیست؛ اما مرجع این ضمیر حتما و حتما چیزی است که هیچ‌یک از موجودات عالم امکان، از ذره تا کهکشان، از زیر سیطره آن بیرون نیست.

....

مرجع ضمیر «هو» کل هستی است؛ اما هیچ‌یک از تعینات هستی هم نیست.

پس وقتی می‌گوییم «هو» همه چیز است و هستی مطلق است، ابهام نگفته‌ایم. آن هستی مطلق عین تعین است، منتها تعینی است که همه تعینات از او ناشی می‌شود.

 

(از کتاب: «قرآن، عقل الله»، گفتگوی کریم فیضی با استاد دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی از بخش تفسیر سوره اخلاص از ص 497 لغایت 503)  

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۰۲ ، ۱۱:۵۳
حسین غفاری

نورانیت در زیارت آل یاسین

جمعه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۰۵ ق.ظ

 

بسم الله النور

خیلی شنیده ایم که می گویند فلان چیز را بخوری برای فلان قسمت از بدن مفید است. مثلاً گردو برای مغز خوب است و ...

در عالم معنا نیز همان گونه که نور خداوندی تمام عالم را پر کرده است «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(سوره نور، 25) برای بهره مندی ویژه از این نور باید اقداماتی انجام دهیم. مثلاً به ما توصیه شده است که: «نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلاَوَةِ اَلْقُرْآنِ » (حدیث نبوی، کافی، ج 2ص 610) یعنی خانه هایمان را به نور قرآن روشن کنیم. پس چیزهایی به ما نورانیت می­بخشد تا بتوانیم به آن نور کل برسیم. امام باقر علیه السلام فرمودند:«نوروا أنفسکم» خودتان را نورانی کنید. (تفسیر العیاشی، ج‏1، ص237) یعنی به واسطه دوری از گناه خود را به مقام نورانیت برسانید.

الغرض؛ در دعای بعد از آل یاسین عباراتی آمده که برخی از چیزهایی که به ما نورانیت می دهد و به عبارت دیگر نورهای اعضا و جوارح ما هستند را اشاره می کند:

اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ نَبِیِّ رَحْمَتِکَ، وَکَلِمَةِ نُورِکَ، وَأَنْ تَمْلَأَ قَلْبِی نُورَ الْیَقِینِ، وَصَدْرِی نُورَ الْإِیمانِ، وَفِکْرِی نُورَ النِّیَّاتِ، وَعَزْمِی نُورَ الْعِلْمِ، وَقُوَّتِی نُورَ الْعَمَلِ، وَ لِسانِی نُورَ الصِّدْقِ، وَدِینِی نُورَ الْبَصائِرِ مِنْ عِنْدِکَ، وَبَصَرِی نُورَ الضِّیاءِ، وَسَمْعِی نُورَ الْحِکْمَةِ، وَمَوَدَّتِی نُورَ الْمُوالاةِ لِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ حَتَّىٰ أَلْقَاکَ وَقَدْ وَفَیْتُ بِعَهْدِکَ وَمِیثاقِکَ فَتُغَشِّیَنی رَحْمَتَکَ یَا وَلِیُّ یَا حَمِیدُ .

خدایا من از تو می‌خواهم که بر محمّد پیامبر رحمتت و کلمه نورت درود فرستی و پر کنی دلم را با نور یقین و سینه‌ام را با نور ایمان و فکرم را با نور تصمیم و اراده‌ام را با نور دانش و نیرویم را با نور عمل و زبانم را با نور راستی و دینم را با نور بینائی‌هایی از سوی خود و دیده‌ام را با نور روشنایی و گوشم را با نور حکمت و مودّتم را با نور دوستی محمّد و خاندانش (درود بر ایشان) تا دیدارت کنم درحالی‌که به عهد و پیمانت وفا کرده‌ام، پس فرا بگیرد رحمتت مرا ای سرپرست و ای ستوده.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۰۵
حسین غفاری

مادرم

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۴۴ ق.ظ

سال 1373 من و نوه ها دور مادرم

از راست حامد، نسیم، مادرم، من، پسرم محسن و هادی

............................................................................

هو

مادرم حلقه احساس و سلام و صلوات

مادرم آینه عاطفه بود

مادرم وقتی بود؛ چون حریم حرم امن خدا

همه چون کفترها

سر بامش بودیم

و چه سرخوش بودیم

مادرم دریا بود

و به دریا پیوست.

 

17خرداد، سالروز وصال آن بنده خوب خدا را گرامی میداریم.

17/3/1402

حسین غفاری

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۲ ، ۰۸:۴۴
حسین غفاری

علمای ارومیه ای مدفون در قم

سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۲۴ ق.ظ

 

کتابی در سال 1382 در 4 مجلد به چاپ رسیده به نام: «تربت پاکان قم» که  شرح حال مدفونین در سرزمین قم است. این کتاب تالیف «عبدالحسین جواهر کلام» است و توسط انتشارات انصاریان قم به چاپ رسیده است.

در این کتاب نام چند نفر ارومیه ای هم آمده است که در قم مدفون شده اند:

سیّد خلیل حسینی

میرزا عباسعلی نجفی

میرزا عبد المطلب فقیه اردوبادی

میرزا محمود اصولی

البته در این کتاب وقتی از آقای شیخ محمد فوزی در شرح حال دونفر یاد کرده نوشته (دام ظله و دام مجده) یعنی در زمان نگارش این کتاب ایشان هنوز مرحوم نشده بودند و مولف از ایشان استفاده کرده است. و الا خود آقای فوزی نیز در قبرستان شیخان قم درست در ورودی آن به خاک سپرده شده است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۲ ، ۰۵:۲۴
حسین غفاری

گوش دل

شنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۲۶ ب.ظ

کتاب «مفتاح الفلاح» شیخ بهایی با ترجمه علی بن طیفور بسطامی و با مقدمه حضرت علامه حسن حسن زاده آملی را مطالعه می کردم. 

در بخش ادعیه در اذان و اقامه آن، دعایی برای بعد از اقامه ذکر شده بود که در میان این دعا این فراز از دعا جلب توجه نمود: 

وَ افْتَحْ مَسَامِعَ قَلْبِی لِذِکْرِکَ

و دریچه های گوش دلم را برای یاد خودت بگشا!

این فراز از دعا به همان مرکز فرماندهی انسان یعنی قلب اشاره دارد که در  قرآن نیز اشاراتی بر آن شده است. 

یعنی غیر از این بدن که چشم و گوش و ... دارد، ما صاحب قلبی هستیم که چشم و گوش و ... دارد که تمام سلامت آن به طهارت باطنی است.

گوش خر بفروش و دیگر گوش خر

کین سخن را در نیابد گوش خر(مولوی)

لذا خلوت این دل را باید از اغیار بدور ساخت تا فرشته در آن جای نماید: 

خلوت دل نیست جای صجبت اغیار 

دیو چو بیرون رود فرشته درآید(حافظ)

به جز ثنای جلالش مساز ورد ضمیر 

که هست گوش دلش محرم پیام سروش(حافظ)

این دعا به نقل از کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی ص 32 به قرار زیر است: 

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَ رِضَاکَ طَلَبْتُ وَ ثَوَابَکَ ابْتَغَیْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْتَحْ مَسَامِعَ قَلْبِی لِذِکْرِکَ وَ ثَبِّتْنِی عَلَی دِینِکَ وَ لاَ تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ

خداوندا به سوى تو رو کرده‌ام. و خشنودى تو را طلبیده‌ام، و پاداش تو را جسته‌ام، و به تو ایمان آورده‌ام. و بر تو توکل نموده‌ام. خداوندا بر محمّد و آل او درود فرست، و دریچه گوش دلم را براى یاد خودت بگشا، و مرا بر دین خود پایدار بدار، و دلم را پس از آنکه هدایتم نموده‌اى منحرف مساز، و از جانب خود رحمتى بر من ببخش، که راستى تو بسیار بخشنده‌اى‌

  

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۰۲ ، ۱۸:۲۶
حسین غفاری

انیس النفوس

چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۰۳ ق.ظ

برای هر یک از ائمه معصومین عبارات و القابی از طرف خود ائمه در روایات و احادیث ذکر شده و یا در زیارت نامه های آنان به چشم می خورد. برخی از این القاب به خاطر برخی اتفاقات معروف می شوند و پر رنگ تر از القاب دیگر می شوند. 

یکی از این عبارات «انیس النفوس» است که برای آقا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا ذکر شده است. 

این عبارت در زیارات معروفه و خاصه امام رضا علیه السلام ذکر نشده است. در کتاب «مصباح» کفعمی (المصباح- جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة‌، ابراهیم ابن علی عاملی کفعمی) در ص 719 در ضمن خطبه ای به نقل از علما در ضمن سلام و صلوات بر حضرات معصومین در خصوص امام رضا علیه السلام آمده است: 

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى الْإِمَامِ الْمَعْصُومِ وَ السَّیِّدِ الْمَظْلُومِ وَ الشَّهِیدِ الْمَسْمُومِ وَ الْبَدْرِ بَیْنَ النُّجُومِ شَمْسِ الشَّمُوسِ وَ أُنْسِ النُّفُوسِ الْمَدْفُونِ بِأَرْضِ طُوسَ الرِّضَا الْمُرْتَضَى وَ السَّیْفِ الْمُنْتَضَى الْعَادِلِ فِی الْقَضَاءِ الْإِمَامِ أَبِی الْحَسَنِ الثَّانِی عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا

اما به جهت چشیدن رأفت آن امام همام و انس و خلوتی که زائرین با حضرتش در بارگاه ملکوتی اش دارند این عبارت «انیس النفوس» پر رنگ شده و اساتیدی چون مسعود نجابتی به خلق اثری زیبا از خوشنویسی این عبارت که در طرح فوق دیده می شود، شده اند. 

خداوند ما را از حلقه خلوت انس آن امام معصوم که امروز زادروز ولادتش می باشد، محروم نسازد. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۲ ، ۰۶:۰۳
حسین غفاری

نماز توبه

يكشنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۴۵ ق.ظ

 

تابستان سال 1367 بود. جنگ که تمام شد مثلاً آمدیم که درسهایمان را بخوانیم. برای همین در تابستان برای ترم تابستانه برای جبران آمدم تهران. خوابگاه ما در محل «پارک هتل» روبروی بیمارستان نجمیه بود. مرکز تربیت معلم شهید رجایی و مجموعه خوابگاهی بود. من هم دانشجوی مرکز تربیت معلم فنی امام صادق(ع) بودم که بعد شد تربیت معلم فنی انقلاب اسلامی و به لویزان منتقل شد.

شب در اتاق تنها بودم و پنجره های اتاق را باز گذاشته بودم. هوا گرم بود. حتی زیر پیراهنم را هم درآورده بودم. رو به قبله دراز کشیده بودم و تازه داشت چشمهایم گرم خواب می شد که احساس کردم پاهایم قفل شد!

کم کم گرفتگی از مچ پاها بالا آمد و تمام بدنم را گرفت. هیچ اراده ای نداشتم. گویا داشتند جانم را می گرفتند. تا اینکه جان به گلو رسید و مُردم!!

در آن حال دیدم که آمدند و مرا بردند و تشییع کردند و از آن بالا دیدم که مرا در قبر گذاشتند و تا اینکه آخرین سنگ لحد را که گذاشتند در یک تاریکی مطلق فرو رفتم. در همان حال حتی می خواستم که دستهایم را ببینم که این امکان برایم نبود. و چیزه دیده نمی شد.

سکوت مطلق

تاریکی مطلق ...

یک دفعه صدای پر زدن موجودی را شنیدم که به من نزدیک شد که یکباره تاپ افتاد روی بدنم که من سراسیمه از آن حالت فلج خواب بیدار شدم. یکی از آن سوسکهای درشت پرنده بود!

آن موقع تعدادی از بچه ها و دوستان جنگ آمده بودند در تهران و در مدرسیه علمیه ولی عصر(عج) که نرسیده به سرچشمه بود(الان آن محل به مراکز تجاری مبدل شده) درس طلبگی می­خواندند. صبح فردای آن شب رفتم حجره دوستان و خوابم را برای حجت الاسلام شیخ محمد مختارزاده تعریف کردم. در عملیات خیبر با هم بودیم. همانجا به من فرمودند شاید این یک فرصت دیگری بوده که به شما داده اند. برو نماز توبه بخوان و استغفار کن...

تیرماه سال 1367 برابر با ذی القعده بود و این اولین نماز توبه ای بود که من خواندم.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۰۲ ، ۰۹:۴۵
حسین غفاری

ان الانسان لفی خسر

شنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۳۶ ق.ظ

والعصر

گاهی برخی آیه های قرآن را آدم با عمق جانش احساس میکند.

خصوصاً حالا که بزرگسالی را تجربه کرده و رو به پیری هستیم تازه می فهمیم پس این عبادات 40 ساله چرا ما را به جایی نرسانده؟!

آن وقت سوره عصر می فرماید: 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ

این زیانکاری را مولوی خیلی زیبا به تصویر کشیده که من همان ابیات مورد نظرم را می آورم  البته آن را در دفتر اول مثنوی  کامل بخوانید چیز بیشتری عایدتان می شود.

ما درین انبار گندم می‌کنیم

گندم جمع آمده گم می‌کنیم

...

اول ای جان دفع شر موش کن

وانگهان در جمع گندم جوش کن

...

گر نه موشی دزد در انبار ماست

گندم اعمال چل ساله کجاست

 

استاد فاطمی نیا خیلی زیبا این موش انبان ما را نشان می داد و می فرمود: 

اعمال و عبادات ما همگی نور دارد، باید اثر و نور این ها را با مراقبه و محافظت نگه داریم و از دست ندهیم. ما متاسفانه غالبا ولخرج هستیم؛ ولخرج نور! اگر از عبادتی نوری کسب کنیم، آن را حفظ نمی کنیم. فورا بارفتارمان آن را خرج می کنیم و از بین می بریم! نماز شب می خوانیم بعد غیبت می کنیم و نور نمازشب از بین می رود، یک نورانیت هم اگر شب به ما بدهند، صبح خرجش می کنیم! یک دعا می خوانیم، با جواب تلخی که مثلا به مادرمان می دهیم، از بین می بریم! خلاصه هرعمل خیری نور دارد، اگر نور ها را حفظ کنیم، به تدریج این نورها جمع شده و قوی می شود و دارای آثار عالیه می شود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۳۶
حسین غفاری

جنگ تنزیل و جنگ تأویل

جمعه, ۵ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۰۴ ق.ظ

 

در دعای ندبه عبارتی است که در وصف امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: 

وَیُقاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ

(علی) بر اساس تأویل قرآن جنگ می‌کرد

این نکته حساسی است لذا به منابع که رجوع کردم دیدم استاد شهید که در خصوص پدیده نفاق  صحبت فرموده اند یکجا به این موضوع اشارتی دارد که عیناً نقل می کنم: 

جنگ تنزیل و جنگ تأویل
جمله‌ای دارد امیرالمؤمنین. این جمله از مسلمات تاریخ است که امیرالمؤمنین در همان جریان صفین و جمل و غیره می‌فرمود: "پیغمبر بر تنزیل می‌جنگید و من باید بر تأویل بجنگم!" دشواری کار علی(ع) همین‌جاست. پیغمبر با تنزیل می‌جنگید؛ ‌یعنی با دشمن روبه‌رو بود یا می‌خواست روبه‌رو بشود. آیه‌ای در مورد معین نازل می‌شد، در همان موردی که آیه نازل می‌شد، همه مسلمین می‌دانستند که این آیه قرآن مال همین جاست؛ می‌رفتند و می‌جنگیدند. دیگر برای کسی شک وشبهه‌ای باقی نمی‌ماند. اما علی باید با تأویل بجنگد؛ یعنی آیه قرآن همین آیه قرآن است اما شأن نزول، آن شأن نزول نیست؛ مربوط به زمان پیغمبر است. روح همان روح است، روح همان دستور است ولی شکل فرق کرده است. علی باید با تأویل بجنگد. تأویل از ماده "اول" است. اول یعنی رجوع. مؤول یعنی مرجع. این‌که می گوید من به تأویل باید بجنگم، یعنی این چیزی که الان من باید با او بجنگم، ظاهر و شکلش نیست اما روح و معنی و برگشتش همان است. ظاهر این می‌گوید آیه قرآن، اما روح و باطن و معنایش همان کفر است؛ یعنی من با نفاق باید بجنگم. دشواری کار من این است که با نفاق و منافق باید بجنگم. این است که کار من را خیلی سخت و دشوار کرده است.

(اصل مقاله را در اینجا بخوانید)

این تشخیص امام معصوم است. به عنوان مثال  حضرت على علیه السلام هنگامى که براى جنگ با اصحاب جمل مهیا مى‌شد این آیه را خواند:

«وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ»(1)

مضمون آیه این است که مشرکان با شما پیمان و قرارداد ترک مخاصمه مى‌بندند و متعهد مى‌شوند در چهار ماه حرام یا اوقات دیگر با شما نجنگند؛ مادامى که آنها به قراردادشان عمل مى‌کنند شما نیز به پیمان خود وفادار باشید، اما اگر آنان پیمان را شکستند، با پیشوایان کفر بجنگید.

امیرالمۆمنین علیه السلام آن روز پس از تلاوت این آیه فرمود، «أَئِمَّةَ الْکُفْر» زبیر، طلحه و عایشه هستند و از روزى که این آیه نازل شده، به آن عمل نشده بود و ما با جنگ جمل به آن عمل مى‌کنیم.(2)

این در واقع تأویل آیه و از همان مواردى بود که پیامبر صلى الله علیه وآله فرموده بود: على علیه السلام بر اساس تأویل جنگ خواهد کرد.

آرى، درست است که طلحه و زبیر روزگارى از اصحاب خاص پیامبر صلى الله علیه وآله بودند و زبیر کسى بود که سال‌ها در جهاد شرکت کرده بود و پیغمبر صلى الله علیه وآله براى او و شمشیرش دعا کرده بود، اما روزگارى نیز در مقابل جانشین آن حضرت ایستادند و لقب «امامان کفر» گرفتند.

1) توبه / 12.

2) بحارالانوار، ج 32، باب 3، روایت 140.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۰۴
حسین غفاری

رهایی

سه شنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۰۸ ب.ظ

 

پندار ما این است که قبل از رهایی خرمشهر، آزاد کنندگان آن ابتدا از خود رهیده بودند تا وعده حق بر آنها تجلی کرد!

و این چند بیت در همان مکان مقدس بر زبان جاری شد:

 

ای عاشقان ای عاشقان رفتید در باغ جنان

هم راضیه هم مرضیه در باغهای جاودان

ای سرخوشان از باده ها ای مست های جرعه ها

ای ارجعی بشنیده ها رفتید و ما اندر فغان

ای مطربا جنبان جرس رفتند عشاق از قفس

برخیز و زین می کن فرس تا در رسی بر کاروان

خامیم ما را جام ده یک وعده بهر کام ده

یک حرف از آن نام ده ما را رهان کن زین جهان

بار دگر آواز کن بر عاشقان در باز کن

بار دگر اعجاز کن در فصل عشق ای باغبان

بار دگر گلچین کن بر خلد خود آذین کن

اجرای آن آئین کن زین دار ما را وارهان

خاموش شو ای قصه گو کمتر از آن دردانه گو

یکدم فرو مان از سخن اسرار را ستار مان

 

10 فروردین 1369 مسجد جامع خرمشهر

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۰۲ ، ۱۸:۰۸
حسین غفاری