بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

فوت خواهر شهید باکری

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۵۳ ق.ظ
خانم زهرا باکری، خواهر شهیدان علی، مهدی و حمید باکری به رحمت خدا رفتند. دیروز در حاشیه مراسم این بانو از آقای رضا باکری (برادر مهدی) قضیه کارت تحصیلی پست قبلی ام را جویا شدم. ایشان نیز از وجود چنین مدرسه ای(دبیرستان دکتر هوشیار) اظهار بی اطلاعی کردند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۵۳
حسین غفاری

مهدی باکری

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۵۱ ب.ظ
چند وقت پیش این کارت تحصیلی شهید مهدی باکری را در فضای مجازی دیدم. در کتابی که برای تاریخ آموزش و پرورش می نویسم می خواستم از آن استفاده کنم.برای همین خواستم در سند تحقیقی کرده باشم. یادم مانده بود که وقتی با آقای سحابی یکی از معلمان باسابقه فیزیک مصاحبه می کردم ایشان اشاره داشتند که مهدی و حمید شاگردان من شده بودند. از ایشان سوال کردم دبیرستان دکتر هوشیار کدام مدرسه بود؟گفت من به ایشان در دبیرستان فردوسی درس داده ام دکتر هوشیار نمی شناسم. از برادرم که هم سن و سال شهید بود پرسیدم در دوران شما دبیرستانی به نام دکتر هوشیار بود؟ گفت نمی شناسم و اظهار کرد که مهدی در دبیرستان فروسی درس خوانده.برای اطمینان از میاندوآب و نوشین شهر(کارخانه قند) هم سوال کردیم آنها هم گفتند دکتر هوشیار نداشتیم. از اداره سنجش اداره کل رفتیم و سند سال 1351 امتحانات کلاس ششم دبیرستان فردوسی را درآوردیم دیدیم که بله ایشان از فردوسی فارغ التحصیل شده. به دبیرستان چمران(فردوسی سابق) رفتم تا نفیاً یا اثباتاً ببینم ایشان در سال تحصیلی 49-48 آنجا بودند یا نه که متاسفانه اظهار شد که در سال 68 در یک حادثه آتش سوزی تمام سوابق مدرسه از بین رفته است. خلاصه ما سندی برای اثبات این کارت نیافتیم. اگر کسی ما را راهنمایی کند ممنون خواهیم شد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۵۱
حسین غفاری

ایام حزن

يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۰۷ ق.ظ
چند روزی پشست سر هم اندوه و حزن بود. چهارشنبه فهمیدیم پسر جوان سید محمد علی عصمتی دوست و همرزممان بر اثر سکته قلبی فوت شده . پنجشنبه  رفتیم باغ رضوان و آن مرحوم را به خاک سپردیم . بعد از برگشت شنیدیم مادر حجت الاسلام ابراهیم محمدی که مادر زن رضا حمزه و ناصر دسترنج هم بود، فوت شده.جمعه هم که روز شهادت امام محمد باقر بود. دیروز که شنبه بود رفتم مراسم سوم عصمتی که دیدیم وحید حمدالهی و دیگران هم سیاهپوش هستند . گفتند مادر شهید علی حمدالهی هم دارفانی را وداع گفته. ایستاده علی عصمتی، نشسته از راست شهید علی حمدالهی ، شهید مرتضی میلانیاز راست حسین غفاری، شهید سعید خیر آبادی، حبیب محمدنژاد، ابراهیم محمدی ، پرویز الهی
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۰۷
حسین غفاری

خانه پدری شهید مهدی امینی

يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۲۵ ق.ظ
یادم نمی رود وقتی که معاون فرهنگی شهرداری ارومیه بودم آقای بازیان شهردار وقت گفتند. قصد داریم خانه پدری شهید مهدی امینی را بخریم شما نامه ای تنظیم کن برای شورای شهر تا اجازه بدهند آنجا را بخریم. من هم نامه زیر را تهیه کردم: بسمه تعالی رییس محترم شورای اسلامی شهر ارومیه   رحمت و رضوان الهی بر روح مطهر شهید عزیز مهدی امینی و یاد و نام  او مبارک باد .مقام معظم رهبری   هویت و حیات یک جامعه مرهون میراث گرانبهایی است که سالها در بوته زمان تفتیده و به دست ما رسیده و اینک ما ریزه خوار سعی و تلاش راد مردانی هستیم که در راه اعتلای اسلام عزیز و رساندن انسان ها به قلل کمال انسانی گام برداشته اند .  فصل پیروزی انقلاب اسلامی برگ تازه ای در دفتر زندگی ما گشود تا در آن نام فضیلت ها را مشق رسیدن به کمال و حیات طیبه الهی کنیم. خوشه چینان رهنمودهای قرآنی و مربیان انسان های آزاده در ارتفاعات انسانی ایستاده و با همت بلند ما را به صعود فرا خواندن و چه مرارت ها که از دست اهریمنان که نکشیدند و بسیاری برای رهایی دیگران از زنجیر دنیای سوزان مادی ، شربت گوارای شهادت نوشیدند . در تاریک خانه شهر هنوز خانه هایی که به شمع نام شهیدی فروزان است ، خود نمایی می کند. خانه شهید مهدی امینی که هویت بخش نام خیابان شهید مهدی امینی است و آن خانه که به جمله ای از بیانات مقام عظمای ولایت آراسته ، گویی هویت شهری را در خود نهان دارد. آن خانه مرکز پشتیبانی جبهه و جنگ در تنفس سبز یادگار بزرگ شهید مهدی امینی ، مادر والا مقام آن سرباز اسلام و مبداء الهام بسیجیان این شهر است. آن خانه مشعل فروزان دائم مرز بین ولایت و التقاط و التیام بخش آلام بسیاری از دردمندان انقلاب است. آن خانه یادگاری برای پیشکسوتان انقلاب ، جاری مهری برای خانواده شهدا و داستان زنده ای برای نسل های آینده است. همانگونه که ما امروز احیاگر میراث فرهنگی یکصد ساله و چند صد سالگی نیاکانیم و بر آن می بالیم که اثری از هزاره فلان و قرن فلان در این شهر خود نمایی می کند، به طریق اولی ما وظیفه داریم میراثی را برای آیندگان به ودیعت گذاریم که پاسدار ارزشهای انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس ارومیه باشد. ارومیه با نام امینی و باکری عجین شده و این خانه یاد هر دو مهدی را در سینه خود جای داده است. پس این رسالت بر دوش هر آزاده اندیش و مسؤولی  است تا در راه حفظ میراث جاوید شهدا و ارزشهای دفاع مقدس نسبت به پاسداشت حریم این خانه اقدام نماید . در این راستا اداره محترم امور املاک نسبت به تعیین کروکی و دیگر مشخصات آن به شرح ذیل اقدام نمود . ملک مورد نظر به مالکیت مرحوم حسن امینی به پلاک ثبتی 3042/1 بخش یک به مساحت عرصه 1029/65 متر مربع و اعیانی مخروبه به مساحت 448/02 متر مربع جمعاً به مبلغ 15/000/000/000 ریال       (پانزده میلیارد ریال) خریداری خواهد شد . پیشنهاد تامین  غرامت و معوض ملک : در قبال آن قطعه 3 و 4 از پلاک ثبتی 3 فرعی مفروزه از 218 اصلی بخش یک اورمیه به مساحت های تقریبی 592 و 855 متر مربع واقع در پشت ساختمان امر به معروف و نهی از منکر و قطعه دهم به پلاک ثبتی 9/565/1328 اصلی واقع در شارع 10 متری منشعب از فردوس به مساحت 1337/5 متر مربع با کاربری های فضای سبز ، که به امید خدا و با نظر مساعد شورای محترم اسلامی شهر ، اقدام لازم صورت خواهد پذیرفت .  بازیانشهردار ارومیه..................................چند روز پیش دیدم آن خانه تخریب شده و جمله مقام معظم رهبری در آن دیوار نیمه ویرانه خودنمایی می کرد. یعنی تمام اون حرفهایی که در نامه زدیم گویا کشک شده !هرچند آن موقع وراث کمی ناخن خشکی کردند اما ما که این همه پول بیخود و بی جهت در جاهای مختلف به دور می ریزیم می توانستیم آن خانه را نقدی بخریم اما ... نشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۲۵
حسین غفاری

شهادت امام جواد علیه السلام

جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۵ ق.ظ
عکسی قدیمی از کاظمین....................................گاه شبهه حاصل می شود که زن امام جواد که قاتل اوست چگونه مادر امام بعدی است؟!باید گفت که امام هادی علیه اسلام از مادر دیگری به نام سمانه مغربیه است نه ام فضل.شهادت امام جواد علیه السلام را به مسلمان تسلیت عرض می کنم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۰۵
حسین غفاری

پرونده سازی

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۵۳ ب.ظ
سه روز پیش ، اذان که گفته شد، ارباب رجوع داشتم. دیر شد برای همین به نماز نرسیدم. در همان بایگانی محل کار رفتم که به نماز بایستم .آمدم که تکبیره الاحرام را بگویم چشمم به آن همه پرونده بایگانی افتاد. با خودم گفتم فرشته ها هم به همین صورت پرونده های ما را بایگانی می کنند. اما دیدم نه :این ما هستیم که هر روز با دست خودمان برای خودمان پرونده می سازیم.ظلمت نفسی و تجرات بجهلی
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۵۳
حسین غفاری

یادگاری با نقاشی

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۴۴ ب.ظ
سال 65 بود که تصمیم گرفتیم در پایگاه ثارالله چند طرح و نقاشی به اجرا بگذاریم. با برادر تیزکار و اکبر مرتاض و اینجانب شروع بکار کردیم. طرحی از شهدا هم زدیم که تقلیدی از کارهای حوزه هنری بود اما عکس شهدای پایگاه را زدیم. همین شد سوژه ای که بچه ها بیایند و با این نقاشی دیواری عکس یادگاری بگیرند.  عکس یادگاری برادر نادر سیفی کنار این نقاشیاین طرح را هم اکبر مرتاض کشید ما هم داخل خطوط را رنگ آمیزی کردیم . یک ساعت بعد از این عکس گرفتن ارومیه بمباران شد که من با این لباس دویدم و رفتم برای کمک رسانی در مابین عسکرخان و فلکه کسری
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۴۴
حسین غفاری

پدر شهید

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۳۴ ب.ظ
آقای حمید دهقانپور، آزاده و جانباز 60 درصد و همچنین پدر شهید سیامک دهقانپور دار فانی را وداع گفت. در ادامه عملیات خیبر در گردان سیدالشهدا با هم بودیم. که بعد از عملیات که در عمق جزیره انجام شد و برگشتیم. خیلی ها نیامدند. برخی شهید . برخی مفقود و برخی نیز به علت جراحات وارده در منطقه مانده بودند که به اسارت رفتند. آقای دهقانپور هم که یک پایش قطع شده بود از آن جمله بود. خدایش بیامرزد. خادمین امام رضا هم بودند و زیر سایه پرچم آقا علی بن موسی الرضا به فرزند شهیدش پیوست. خدایش بیامرزد.
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۳۴
حسین غفاری

بسیجیان زمان شاه !

جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۳۷ ق.ظ
اسناد آموزش و پرورش را که ورق میزدم و دنبال مطلب برای کتابم بودم برگه ای نظر مرا جلب کرد و خاطره ای را هم به یادم آورد.اما اول خاطره:در عملیات بیت المقدس با تویوتا عازم ارتفاعات گرده رش بودیم که ماشین در جاده صعب العبورش که حداقل 30 تا پیچ می خورد و به بالای ارتفاع می رسید، تو زحمت افتاده بود که یکی گفت صلوات بفرستید. چند تا از بچه های شوخ طبع تکبیر گفتند و آخرش هم گفتند مرگ بر شاه!چیزی که هیچ ربطی به هم نداشت. تا اینکه یکی گفت : اینها از بسیجیان زمان شاه هستند!!حالا سندی دیدم به نام جمعیت دفاع ملی در سال 1339 در رضائیهمتن صورتجلسه شان خیلی به ادبیات امروزی ما نزدیک بود گفتم این پست را اختصاص بدهیم به بسیجیان زمان شاه و بریده هایی از این صورتجلسه را بیاورم:هدف اصلی جمعیت و منظور غائی، دفاع از خانه و نیاکان و جانبازی و فداکاری از مقدسات مذهبی و ملی است و به هیچ وجه اصل سیاسی را پیروی نخواهد کرد و برای ایجاد کلمه وحدت و عقیدت و نشان دادن قدرت ملی و وابستگی دائمی و پیوستگی حقیقی خود را به هیئت مرکزی که از رجال برجسته دینی و مذهبی و فرهنگی و مردان متدین و با ایمان و عناصر مدغن تشکیل یافته ....... تا دشمنان استقلال و عظمت بدانند که مشتهای آهنین قاطبه ملت ایران در موقع لزوم جواب آنها را خواهد داد. افراد این ملت کهنسال در قبال مصالح کشور کوچکترین اختلاف عقیده ندارند...
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۶:۳۷
حسین غفاری

شبیه خودش

دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۰۸ ب.ظ
«همراه سیدمهدی رفتند بالای تپه‌ای که مشرف بود به روستا و با دوربین محل قبضه را شناسائی کردند. حامد قطب‌نما را از کوله‌اش درآورد و هدف را انداخت لای تیغه‌ی عمودی قطب‌نما و مسافت را تخمین زد. دفترچه‌اش را درآورد و عددهائی را رویش نوشت. بعد حاصل جمع و تفریق‌ها را که شده بود گرای محل استقرار قبضه‌ی مینی‌کاتیوشا، پشت بی‌سیم خواند برای آتش‌بار توپ‌خانه و چند ثانیه بعد، خانه و قبضه‌ی مینی‌کاتیوشا و چند نفری که کنار قبضه بودند، باهم رفتند هوا. در همان شلیک اول.» از کتاب:شبیه خودش نویسنده حسین شرفخانلو انتشارات روایت فتح.........................امروز حسین آقا شرفخانلو زحمت کشیدند کتاب شبیه خودش را برایم فرستادند. کتاب شهید مدافع حرم شهید حامد جوانی که در 1369/8/26 در تبریز و شهادت در تاریخ 1394/4/4 در سوریه. یعنی تنها 24 سال و 7 ماه و 8 روز در این کره خاکی زیستن . اما خوب زیستنخداوند ما را از آنها جدا نفرماید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۸
حسین غفاری