بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

دعا

يكشنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۳۳ ق.ظ

دعا

دعا تنها برای بردن ثواب خوانده نمی شود، هرچند دعا آن را هم دارد:

«چونکه صد آمد، نود هم پیش ماست»

دعا آموزه های زیادی را در خود دارد:

به ما می آموزد که چگونه با خدای خود صحبت کنیم.

به ما می آموزد که چگونه از نعمتهای الهی تشکر کنیم.

به ما می آموزد که به دور و برمان چگونه نگاه کنیم.

به ما می آموزد که به ریشه اصلی خیرات برسیم.

دعا ما را همیشه متصل نگه می دارد

دعا دل ما را جلا می دهد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۲ ، ۰۷:۳۳
حسین غفاری

حضرت ام البنین

سه شنبه, ۵ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۱۴ ب.ظ

حضرت ام البنین

 

...بانو عَلَم در مُشت عباس تو می‌چرخد
عالم سرِ انگشت عباس تو می‌چرخد
 
بانو گره خورده به کار ما، گشایش کن
امشب بیا ما را به عباست سفارش کن... 

مجتبی شکریان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۲ ، ۲۰:۱۴
حسین غفاری

به تماشا برویم

يكشنبه, ۳ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۲۲ ق.ظ

 

چقدر پیامبرانی که وقتی مبعوث شدند، مردم از او معجزه خواستند! و برخی از پیامبران برای آنان معجزاتی را به اذن پروردگار آوردند که مشروح آنها در قرآن کریم ذکر شده است.

در همین قرآن کریم به خود ما اشاره می کند و سوال می کند «آیا نمی بینید؟!» چرا که ما و اطراف ما پر است از آیات و نشانه­ها و به عبارتی پر است از معجزه ها:

وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنْفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ (الذاریات آیات 20 و 21)

حتی ما را تشویق می کند که به شتر بنگریم:

أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَى ٱلإِبِلِ کَیفَ خُلِقَت(غاشیه آیه 17) و بدنبالش چشم را در طبیعت می گرداند و می گوید همچنین است به آسمان و کوه و زمین هم نظری بیافکنید.

مرحوم آیت الله علی صفایی هم همین را می گوید که:

معجزه؛ طبیعت نامأنوس است و طبیعت؛ معجزه مأنوس.

(در واقع) تمام طبیعت معجزه ای است که با آن مأنوس شده ایم و تمام معجزه ها طبیعت هایی هستند که با آنها اُنس نداشتیم.

سهراب سپهری در شعر «سوره تماشا» با بهره گیری از قرآن خواسته همین کار بکند و ما را به تماشای همین طبیعت ببرد بی آنکه چیز خارق العاده ای را به ما نشان دهند:  

به تماشا سوگند

و به آغاز کلام

و به پرواز کبوتر از ذهن

واژه ای در قفس است

حرف هایم ، مثل یک تکه چمن روشن بود

من به آنان گفتم:

آفتابی لب درگاه شماست

که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد

و به آنان گفتم : سنگ آرایش کوهستان نیست

همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کلنگ

در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است

که رسولان همه از تابش آن خیره شدند

پی گوهر باشید

لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید

و من آنان را، به صدای قدم پیک بشارت دادم

و به نزدیکی روز ، و به افزایش رنگ

به طنین گل سرخ ، پشت پرچین سخن های درشت

و به آنان گفتم :

هر که در حافظه چوب ببیند باغی

صورتش در وزش بیشه شور ابدی خواهد ماند

هر که با مرغ هوا دوست شود

خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود

آنکه نور از سر انگشت زمان برچیند

می گشاید گره پنجره ها را با آه

زیر بیدی بودیم

برگی از شاخه بالای سرم چیدم ، گفتم:

چشم را باز کنید ، آیتی بهتر از این می خواهید؟

می شنیدیم که به هم می گفتند

سِحر می داند،سِحر!

سر هر کوه رسولی دیدند

ابر انکار به دوش آوردند

باد را نازل کردیم

تا کلاه از سرشان بردارد

خانه هاشان پر داوودی بود

چشمشان را بستیم!

دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش

جیبشان را پر عادت کردیم

خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۰۲ ، ۱۱:۲۲
حسین غفاری

نور حضرت زهرا(سلام الله علیها)

شنبه, ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۴:۵۰ ب.ظ

 

ذَکَرَهُ الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ مِصْبَاحِ الْأَنْوَارِ قَالَ: فِی حَدِیثِ النَّبِیِّ لِعَمِّهِ الْعَبَّاسِ:
«لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَنَا تَکَلَّمَ کَلِمَةً خَلَقَ مِنْهَا نُوراً ثُمَّ تَکَلَّمَ کَلِمَةً أُخْرَى فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً ثُمَّ مَزَجَ النُّورَ بِالرُّوحِ فَخَلَقَنِی وَ خَلَقَ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَکُنَّا نُسَبِّحُهُ حِینَ لَا تَسْبِیحَ وَ نُقَدِّسُهُ حِینَ لَا تَقْدِیسَ فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْشِئَ الصَّنْعَةَ فَتَقَ نُورِی فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ فَالْعَرْشُ مِنْ نُورِی وَ نُورِی مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ نُورِی أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ أَخِی عَلِیٍّ فَخَلَقَ مِنْهُ الْمَلَائِکَةَ فَالْمَلَائِکَةُ مِنْ نُورِ عَلِیٍّ وَ نُورُ عَلِیٍّ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ أَفْضَلُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْنَتِی فَاطِمَةَ فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَالسَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ مِنْ نُورِ ابْنَتِی فَاطِمَةَ وَ نُورُ ابْنَتِی فَاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ ابْنَتِی فَاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»

در حدیث پیامبر به عمویشان عباس است که فرمودند:
وقتى که خداوند متعال اراده کرد ما را خلق کند کلمه‌ای فرمود و خلق کرد از آن کلمه، نوری سپس کلمه‌ای دیگر تکلم فرمود و از آن کلمه، روحی را خلق کرد، سپس نور را با روح آمیخت و مرا و علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) را خلق نمود.
ما خداوند را تسبیح و تقدیس می‌کردیم آن هنگام که تسبیح‌ و تقدیسی نبود. پس هنگامی که خداوند خواست جهان را بیافریند نور مرا شکافت و از آن عرش را بیافرید؛ پس عرش از نور من است و نور من از نور خدا است و نور من برتر‌ از عرش است.
آنگاه نور برادرم علی(علیه السلام) را شکافت و از آن [نور] فرشتگان را آفرید؛ پس فرشتگان از نور علی(علیه السلام) هستند و نور علی(علیه السلام) از نور خداست و علی(علیه السلام) برتر از ملائکه است.
آن‌گاه نور دخترم فاطمه(علیها السلام) را شکافت و از آن آسمان‌ها و زمین را بیافرید؛ پس آسمان‌ها و زمین از نور دخترم فاطمه(علیها السلام) است و نور دخترم فاطمه(علیها السلام) از نور خداست و دخترم فاطمه(علیها السلام) والاتر از آسمان‌ها و زمین است.


 

استاد فاطمی نیا رحمه الله علیه می فرمود:

«یکی از نامهای مبارک حضرت صدیقه طاهره زهرا میباشد در روایات در معنای این اسم مبارک آمده است که عالم ملاء اعلی از وجود آن حضرت، کسب نور میکرده اند؛ لذا زهرا نامیده شده اند که به معنای پُر درخشش میباشد

این حدیث از متشابهات است و فهم ما از ادراک کیفیت کسب نور ملاء اعلی و عالم بالا از آن وجود اقدس عاجز است

اگر حضرت صدیقه سلام الله علیها نبود باطن آیه نور تحقق پیدا نمیکرد از احادیث استفاده میشود که هر کس روی زمین میباشد از برکت وجود حضرت صدیقه طاهره است و بر سر سفره ایشان است و این هم یکی از معانی نام مبارک زهراست.

آنچه مسلم است و باید به آن توجه کنیم این است که نور حضرت زهرا سلام الله علیها تعطیل بردار نیست؛ هنوز هم در کار است و همیشه در حال افاضه است؛

 منتهی ما باید شرایط کسب فیض و بهره بردن از آن نور را در خود ایجاد کنیم.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۲ ، ۱۶:۵۰
حسین غفاری

قطب نمای وجود

جمعه, ۱۷ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۱۵ ب.ظ

 

 

 

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا   (سوره سبأ آیه 46)

...باید فکر آزاد شود و از جاذبه ها و کشش هاخلاص شود و سپس به راه بیفتد؛ چـون قطب نمای فکرما، قطب نمای وجود ما، تا زمانی که در کشش آهن رباهای عادت و تعصب و سنتها هست؛ قطب شمال و جنوب و جهت حرکت ما را نشان نمیدهد و تازه این قطب نمای گرفتار و منحرف، دلیلی برای انحرافهای ما خواهد بود و ما را گمراه تر خواهد کرد.

کسی که قطب نمایی ندارد از حرکت خودداری میکند، اما آنکه به قطب نمایی گرفتار تکیه دارد، حرکتش را شروع کرده و در نتیجه لحظه به لحظه منحرفتر و گمراه تر گردیده است. لذا برای تفکر باید از روی عقیده ها بلند شد و ایستاد و سپس تفکر را شروع نمود...

 

منبع: روش برداشت از قرآن، علی صفایی حائری(عین.صاد)، ص 127

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۱۸:۱۵
حسین غفاری

بچه زرنگ!

چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۵۲ ب.ظ

شهید پناه تقی زاده

گاهی به ما بی خبران خبر می رسد «پناه تقی زاده» شهید شد!!

می پرسی کجا؟

می­گویند سوریه!

به دست کی؟ صهیونیستها!

بعد می گویند می دانستی هم استانی شماست؟ و اهل پلدشت بود؟!

و می گویم جان به لبم کردی بگو...

می گوید از بچه های دبیرستان سپاه بود که در مکتب النبی(ص) ارومیه در سال 1365 وارد شد و بعد هم از دانشگاه شریف سردرآورد و بعدها در هوافضای سپاه برای خودش اعجوبه ای شد و لقب «زرنگی» را از حاج قاسم سلیمانی گرفت و ...

می گوید برای خودش «طهرانی مقدم» دوم شده بود!!

با این همه نام و نشان، در گمنامی بسر بودن خودش معجزه است!

و دیروز(14 آذر 1402) گمنامانه دوباره دور از دسترس هم استانی هایش در تهران در آستان مقدس امامزادگان سیدجعفر وسیده حمیده خاتون بخاک سپرده شد.

خدایش رحمت کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۰۲ ، ۱۲:۵۲
حسین غفاری

اوقات فراغت

شنبه, ۴ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۱۴ ب.ظ

... آن چه امروزه از مفهوم اوقات فراغت یاد می شود با آنچه در فرهنگ قرآنی و عرفانی ذکر شده است نه تنها متفاوت است بلکه از بنیاد در تضادی آشتی ناپذیر قرار دارد. در حقیقت فراغت در تمدن امروز همان «بطالت» است و آن که بطالت را در این فراغت حس نکند معلوم میشود که زندگی اش بر باطل است!

... هنر فراغت این نیست که چگونه خود را در خلوت خود سرگرم کنیم بلکه هنر والاتر این است که چگونه از دام پر کردن اوقات خلوت و فراغت خود رها شویم تا در انقطاع و سبکبالی، فلاح و رستگاری را تجربه کنیم.

... ما تسخیر شدگان فضای مجازی گوهر ناب بازی و فراغت را در «صنعت غفلت» و «غفلت صنعتی» گم کرده ایم؛ ما از فرط بازی و فراغت، اصل بازی و فراغت را به سخره گرفته ایم؛ ما در جهان مجازی، هویت حقیقی خویش را به بازی گرفته ایم و از بومگاه فطری و سکنای الهی خود خارج و به فضای بیگانه با بوم زیست خود پانهاده ایم؛ ما از زمین خود بدر آمده و در زمین دیگران خانه کرده ایم از این رو بیگانه با خود و خدای خود شده ایم. ما تسخیر شدگان در این زندان نرم و نامرئی، ناتوان از دیدن دیوارهای سخت و آهنین ،آن دل مشغول بازی های روزگار شده ایم بی آنکه بدانیم فقط بازی پنداشتن این بازی هاست که ما را از دام این بازی ها نجات میدهد.

از کتاب: غایت های وارونه، برداشت های ممنوعه (از ص 99 تا 104)
نویسنده: دکتر عبدالعظیم کریمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۲ ، ۲۱:۱۴
حسین غفاری

نماز ضد باران!

جمعه, ۳ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۵۰ ق.ظ

 

بعد از مدتها به دیدار خانواده شهیدی رفتیم که به همت پایگاه شهید صیاد شیرازی مسجد حر در قالب «یادواره خانگی» در منزل شهید احمد شیعه علی صالح ترتیب داده شده بود.

آقا ابراهیم(پدر شهید) خودش از فرماندهان سالهای جنگ بود. و این شهید پروری یادگار سالهای دفاع مقدس بود.

در این برنامه یکی از همرزمان شهید به نام آقای مهدی حسین پور خیلی زیبا و روان از احمد خاطراتی را گفت که عالی بود.

از راه اندازی هیئت های عزاداری در اشنویه با ابتکار دعوت از هیئت های عزاداری از نقده که باعث شده بود مردم این شهر به اهل بیت (علیهم السلام) توسل بجویند و آن قدر نذورات اعم از گوشت و برنج و ... جمع شده بود که نه تنها عزاداران را تغذیه کرده بود بلکه تا چند روز این نذورات پخت شده و در مناطق محروم اشنویه پخش می ­شده .

از برکات همین چند شب عزاداری دهه محرم با دخیل شدن برخی زنان به مسجد امام جعفر صادق (ع) اشنویه و شفا یافتن بیمار به کما رفته، 18 نفر از زنان شیعه شده بودند و اتفاقات خوشایند دیگری که مرهون ابتکار و تلاش احمد شیعه علی صالح بوده است.

یکی از خاطرات شیرین «نماز ضد باران» بود که نقل شد!

ماجرا از این قرار بود که در پایگاه به شدت باران همراه با باد شدید بود که باعث تخریب برخی چادرها می شود بگونه ای که برخی نزد احمد آمده می پرسند همانگونه که نماز باران داریم، نماز ضد باران هم داریم تا بخوانیم تا این وضع فروکش کند؟!

احمد همه را جمع می کند و دعای توسل می خوانند و تا به اسم مبارک حضرت ولی عصر عج می رسد باران و طوفان بند می آید!

خداوند قبول فرماید و این از برکات دیدار از خانواده شهدا بود که شهید را بیشتر بشناسیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۲ ، ۱۰:۵۰
حسین غفاری

سفارش شهید

يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۴۵ ب.ظ

شهید محمدرضا عبدی

شهید «محمدرضا عبدی» در کرانه زمان نشسته بود و زاویه سنگرهای پنج ضلعی دشمن را می­پائید.

همانجا که سکوی پرواز او بود!

به سفارش آقا مهدی باکری در ادامه عملیات رمضان به همراه شهید سیف الله زاده و بهمن یحیی زاده برای بازدید محل عملیات می­روند...

سنگرهای بتنی، کانالها و خاکریزها و بهمن می ­پرسد ما اینجا چکار خواهیم کرد؟ و محمدرضا محل عروجش را نشان می­ دهد.

و کجایند آنهایی که در خاک گیر افتاده ­اند و از آسمان تعریفی ندارند تا ببیند آنهایی که تا انتهای سفرشان را نشان می­ دهند و عاشقانه به قربانگاه می­ روند تا پوستین ماندگی بیاندازند و شولای جاودانگی بپوشند.

و به هنگام عملیات گلوله دوشکا بر سینه محمدرضا جا خوش می کند و بهمن بالای سرش می رسد و محمدرضا تنها به یک سفارش بسنده می کند: «مواظب امام باشید!»

 

(به روایت دکتر بهمن یحیی زاده)

شهید محمدرضا عبدی اوصالو متولد : 24 بهمن 1344، شهادت : 22 تیر 1361 عملیات رمضان

کشف پیکر سال 1374

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۰۲ ، ۲۰:۴۵
حسین غفاری

رؤیای صادقه

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۳۳ ب.ظ

از راست: زلفعلی اصغری، نادر ضیایی، شهید علی آذری اهرنجانی، عباس مقدم

 

(به روایت عباس مقدم)

با «علی آذری» همکلاس بودم.

برای همین در جبهه هم با هم بودیم.

در یک دسته و گروهان و گردان.

آن هم گردان قاسم از لشکر 31 عاشورا

راهی عملیات کربلای 5 شدیم.

2 شب بعد از عملیات، شب در حال پیشروی بودیم.

علی یک سربند یازهرا(س) به سرش بسته بود.  

آتش دشمن بی امان می بارید.

گلوله ها صفیرکشان از اطرافمان رد می شدند که ناگاه یک گلوله دوشکا روی قلب علی نشست.

همانجا افتاد!

دستش را برد و سربند زهرا(س) را از سرش کند و با کمی خاک روی زخم قلبش گذاشت.

و همانجا تمام کرد...

و این تمام ماجرا نبود...!

«نادر علی اکبرنژاد» گویی جانش به جان علی بسته بود. او هم افتاد و شهید شد!

ما به ادامه عملیات رفتیم.

آبها که از آسیاب افتاد و تب و تاب عملیات فروکش کرد. آمدیم عقب

نمی دانم شهدا را کجا تخلیه کرده بودند که هنوز جنازه علی به سلماس نرفته بود.

پدرش سراغ بچه اش را می گرفت. می گفت علی شهید شده.

چون جنازه نیامده بود من جرأت نکردم بگویم که علی شهید شده!

اما حیرت من آنجا بود که پدرش گفت من اطمینان دارم که پسرم شهید شده. چند روز بعد از عملیات مادرش خوابی دیده بود که جیغ زنان و گریان از خواب پرید.

گفتم چه شده؟ گفت علی شهید شد. گفتم از کجا می دانی؟ گفت خودم دیدم که گلوله ای به قلبش خورد و او پیشانی بند یازهرایش را روی زخمش گذاشت!

 

علی آذری اهرنجانی متولد 13 بهمن 1348 در سلماس بود که در تاریخ 22 دی ماه 1365 در ادامه عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

نادر علی اکبرنژاد متولد  17 اردیبهشت 1349  در سلماس بود که در تاریخ 22 دی ماه 1365 در ادامه عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۲ ، ۱۹:۳۳
حسین غفاری