بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

بیدمشک

شمیمی از عالم فراخاکی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

قصه نامکرر

جمعه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۲۱ ب.ظ

یک قِصّه بیش نیست غمِ عشق، وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم، نامکرّر است

(حافظ)

قصه نامکرر شهید همیشه برایم شنیدنی است. هرجا باشد سراغش می­‌روم می‌بینم و می‌شنوم.

سالهاست که از کنار هر کتابفروشی که رد شدم سرکی کشیدم و نگاهی کرده‌ام و گلی از بوستان آن چیده‌ام.

از میان این همه کتاب تا حالا 43 کتاب را به نام و یاد شهید فراموش نشدنی «مهدی باکری»، دیده و خریده‌ام و یا نسخه‌ای الکترونیکی از آن تهیه نموده‌ام.

در مطالعات جدیدم دیدم یک بنده خدایی پای شهید مهدی باکری را به پایان نامه هم کشیده است.

آقای ایرج ( محمد) تقی زاده فاضل که در اردیبهشت 1403 به رحمت خدا رفتند عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد خود را در سال 1394«بررسی و تبیین مبازرات سیاسی و اجتماعی شهید مهدی باکری» گذاشته بود.

از دریچه همین پایان نامه بود که «داستان یک مرد» را رهگیری کردم. ویژه نامه‌ای که اسفند 1383 برای شهید مهدی باکری توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آذربایجان شرقی تهیه شده بود.

و چقدر لطف داشت که در پیگیری این کتاب جناب آقای «رضا قلیزاده علیار» عزیز یک نسخه از آن را برایم فرستاد و چشمهایم دوباره به نام شهید مهدی باکری مزین شد.

 

 

داستان یک مرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۳ ، ۱۸:۲۱
حسین غفاری

حاج علی سرخوش

يكشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۲:۱۰ ب.ظ

علی سرخوش

اسفند سال 1400 منزل ما مصاحبه در خصوص سپاه سابق و شهید طلیسچی

 

اواخر سال 1400که در رابطه با شهید طلیسچی کار می­کردم میزبان جانباز عزیزی شدم که برای خودش گنجینه‌ای بود. حافظه و تحلیل خوبش مرا پای صحبت­‌هایش نشاند.

بعدها به همراه دوستان من جمله مرحوم آقا رحیم قره‌جه‌داغی به منزلشان رفتیم که آنجا هم از خاطرات ناب خود گفت.

منزل آقای سرخوش از راست: محمدرضا قلیزاده، عشقعلی رضازاده، حاج رحیم قره جه داغی، کاظم حبشی ، حاج علی سرخوش، محمد اشتری، حسین غفاری

دیروز که خبر رحلت ایشان را شنیدم بسیار متأثر شدم که این گنج‌ها از دستمان می‌روند و با خودشان هزاران دفتر خاطره را  به خاک می‌سپارند.

مرحوم حاج علی سرخوش متولد 1320 از جانبازان سرافراز این میهن و برادر شهید محرم سرخوش امروز یکشنبه 10 تیرماه 1403 به خاک سپرده شد. خداوند او را با شهدای کربلا محشور فرماید.

حاج جعفر مهدی فر به همراه حاج علی سرخوش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۳ ، ۱۲:۱۰
حسین غفاری

مسجد، پایگاه انقلاب اسلامی

شنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ۰۱:۲۸ ب.ظ

بی شک یکی از پایگاههای اصلی انقلاب اسلامی در ایران، مساجد و سردمداران اصلی آن نیز از روحانیون بودند. چرا که انقلاب اسلامی یک انقلاب دینی  بر اساس مکتب اسلام بود.

مرکز بررسی اسناد تاریخی دو جلد کتاب با عنوان «پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مساجد استان آذربایجان غربی» در سال 1401 منتشر نموده که جالب است.

اسناد این مجموعه با سندی به تاریخ 5 /3 /1342 آغاز می‌شود.

سند پایانی مجموعه حاضر نیز گزارشی است از راهپیمایی مردم ارومیه در اعلام حمایت از دولت موقت مهندس مهدی بازرگان. این سند متن تلگرافی است درباره راهپیمایی چند هزار نفر از طبقات مختلف مردم در خیابان‌های ارومیه و بخش دوم این گزارش به شهادت مؤذن مسجد اعظم ارومیه و تشییع جنازه وی اشاره دارد. این آخرین تلاش‌های ساواک و مأموران آن برای گزارش اقدامات انقلابی مردم آذربایجان غربی بود.

معرفی کتاب در مرکز بررسی اسناد تاریخی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۲۸
حسین غفاری

شهدای خدمت

جمعه, ۴ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۰۶ ق.ظ

شهدای خدمت

از اوایل اردیبهشت خداوند لطف فرمود و ما عازم کربلا و نجف و کاظمین و سامرا شدیم. 

پس از آن هم با کمی استراحت از اوایل دهه کرامت در قم و سپس در مشهدالرضا(علیه السلام) حضور داشتیم. 

چهارشنبه ای که در مشهد سیل آمد ما در مشهد بودیم و تا اینکه یکشنبه از مشهد راه افتادیم به طرف قم. 

در اتوبان گرمسار به قم بودیم که پسرم زنگ زد و گفت اخبار را شنیدید؟

و ماجرا ناپدید شدن بالگرد رئیس جمهور را گفت. 

این مسیر یکساعت برایمان مثل یک روز طولانی گذشت

نذرهای مختلف و صدقات و ادعیه و .... به همراه همسرم در طول راه با ما بود تا اینکه وارد قم شدیم. شب ولادت آقا علی بن موس الرضا علیه السلام بود و اینجا شهر خواهرش بود. مردم در حال پخش شیرینی و شربت بودند و گویا نمی خواستند باور کنند که گویا اتفاقی افتاده.

اما ساعاتی بعد کم کم بساط شیرینی و شربت جمع شد و کم کم پرچمهای عزا سر بلند کردند!

خبر بسیار تکان دهنده ای بود. 

اما این شهیدان وقتی می روند هم تولید ثروت معنوی می کنند. 

میثاق دوباره 

وحدت دوبار 

و ثبت طرازی از خدمت که دیگر نمی شود از آن عقب نشست. 

خداوند ما را از شهدا جدا نفرماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۰۶
حسین غفاری

بیت الشهداء

سه شنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۲۲ ق.ظ

 

اردیبهشت ماه سال 1398 که به مشهد مشرف شده بودیم، به پیشنهاد آقای محمدرضا رشیدی (که آن موقع مدیریت هتل نور ولایت مشهد را بر عهده داشت) به دیدار مردی رفتیم که خانه اش را «موزه شهدا» کرده بود.

«رجبعلی دهنوی» پدر سه شهید و 2 جانباز بود که یکطرف منزلشان را اختصاص داده بود به عکس شهدا و یاد و خاطره آنها را زنده ساخته بود و این خانه شده بود «بیت الشهداء» مقام معظم رهبری نیز از این خانواده دیدار بعمل آورده بود. شیرین گفتار و شیرین سخن بود و حتی خاطراتی از واقعه گوهرشاد به یاد داشت.

این مرد بزرگ در سن 97 سالگی دیروز به دعوت حق، لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۲۲
حسین غفاری

هنر انقلاب

دوشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۵۰ ب.ظ

چهره هنر انقلاب اسلامی آذربایجان غربی در سال ۱۴۰۳ معرفی شد

«حسین غفاری» از هنرمندان عرصه ادبیات دفاع مقدس ارومیه به عنوان چهره هنر انقلاب اسلامی استان آذربایجان غربی در سال ۱۴۰۳ شمسی معرفی شد.

به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان آذربایجان غربی،در آیین جشنی که ۲۶ فروردین سال جاری به مناسبت هفته هنر انقلاب اسلامی در حوزه هنری آذربایجان غربی با حضور مسئولان و اصحاب فرهنگ هنر شهرستان ارومیه برگزار شد، حسین غفاری از نویسندگان پیشکسوت عرصه ادبیات دفاع مقدس استان آذربایجان غربی به عنوان چهره هنر انقلاب معرفی شد و از سال‌ها تلاش و کوشش ایشان در این عرصه با اهدای لوح‌های تقدیر و هدایای نقدی از طرف حوزه هنری و سایر دستگاه‌های فرهنگی و اجرایی استان تقدیر به عمل آمد.

«حسین غفاری» متولد سال ۱۳۴۵ شمسی در شهرستان ارومیه و یکی از نویسندگان پرتلاش و متعهد عرصه ادبیات دفاع مقدس و بازنشسته اداره کل آموزش و پرورش استان می‌باشد که تولید و انتشار چندین عنوان کتاب از جمله «مشک و بیدمشک، براده‌های خورشید، جاده‌های سخت، نورنامه، آسمان به گوش، نسل خورشید، آینه‌های اخلاص و مسافر با موضوع دفاع مقدس را در کارنامه هنری خود دارد.

بیش از این نیز واحد آفرینش‌های ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی طی سال ۱۳۹۷ شمسی در قالب ویژه برنامه ادبی «گوروش» از حسین غفاری تجلیل کرده بود.

لینک خبر: https://www.iribnews.ir/00HeE0

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۳ ، ۱۸:۵۰
حسین غفاری

وعده صادق

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۰۴ ق.ظ

وعده صادق

اثر هنرمند: حسین براتی 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
 
ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَیْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ

 

سوره انبیا آیه 9

 

آن‌گاه ما به وعده‌ای که به آنها دادیم وفا کردیم و آنان را با هر که خواستیم (از شر دشمنان) نجات دادیم و مسرفان ظالم را هلاک گردانیدیم.

 

Then We fulfilled Our promise to them, and We delivered them and whomever We wished, and We destroyed the transgressors.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۰۴
حسین غفاری

عارفانه

سه شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۳، ۱۲:۲۸ ب.ظ

 

هو

مرحوم استاد فاطمی نیا (قدس سره) می­فرمود: روزی شخصی در مجلسی از آیت الله میرزا احمد آشتیانی(متولد 1300 قمری، متوفی 1354 شمسی) - که ایشان فیلسوف، مجتهد، عارف و جامع همه علوم و فنون اسلام و نمونه‌ای از زهد و تقوی و پاکی بود؛ تمام زندگی‌اش کرامت بود-  می‌پرسد: آیا در این زمان، راه سلمان شدن باز است؟! (یعنی آیا راه کمال در این عصر برای افراد مفتوح است، آیا می‌شود به مقام معرفت کامل و درجات سلمان هم رسید؟!)

ایشان سکوت و تأمل پرمعنایی نمودند، سپس فرمودند: بلی راه سلمان شدن، باز است!

(پایان سخن استاد فاطمی نیا)

حالا این حرفها مربوط می‌شود به آن دوران، افرادی مثل آشیخ رجبعلی خیاط هم مربوط به آن دوران است که ظهور پیدا کردند.

در دوران دفاع مقدس افرادی نردبان به بام آسمان نهادند و طی طریق­های عجیب و غریبی کردند که یقیناً بسیاری از آنها گمنام ماندند و گمنام رفتند. ولی خداوند رحمان اراده فرمود از روی برخی کمی پرده کنار برود تا درسی برای من و امثال من باشد که مثلاً جوانی مثل شهید احمد علی نیری (متولد 1345- شهادت 1364 شمسی) چگونه پرده و حجاب طبیعت را درید و چشم به ملکوت گشود تا آنجا که بگوید: «خداوند به من عمر افراد را نشان داده! خداوند به من فیوضاتی که به افراد می‌شود را نشان داده!» (ص 81 کتاب عارفانه)

اما زیباتر آنجاست که عارفی کهنسال مانند آیت الحق شیخ عبدالکریم حق شناس حالات عرفانی این شهید را وصف کند و بگوید: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید(از همان کتاب)

لذا دوستان این کتاب عارفانه را بخوانند تا ببینند چگونه آدم می تواند به این درجه از مقامات معنوی آن هم در این سن و سال برسد. اجتناب از گناه آدم را به کجا می رساند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۱۲:۲۸
حسین غفاری

هیچم و هیچ

شنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۵۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ علیه الرحمه وقتی در شب قدر آب حیاتش می­دهند و از غصه نجاتش می­دهند در غزلی فرموده:

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟

مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

شاید به زعم حافظ او مستحق بوده که در شب قدر آن همه مورد لطف قرار گرفته، لکن هرچه نگاه می­کنم هیچ استحقاقی در خود نمی­بینم لکن مورد لطف عنایت قرار می­گیرم چون خداوند انعامش ابتدایی است:

یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اِسْتِحْقَاقِهَا

ما قبل از اینکه استحقاقی داشته باشیم و یا کسب کنیم خداوند بخشنده نعمت به ما بوده لذا حضرت امام خمینی آن عارف بینا فرمود:

نیستم نیست، که هستی همه در نیستی است‏  

هیچم و هیچ، که دَر هیچ نظر فرمائی

و تنها از بیان معصوم برآید که این بی استحقاقی ما را ترسیم کند:

(1) اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَةً إِلَّا حَصَلَ عَلَیْهِ مِنْ إِحْسَانِکَ مَا یُلْزِمُهُ شُکْراً. (۲) وَ لَا یَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلَّا کَانَ مُقَصِّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِکَ بِفَضْلِکَ (۳) فَأَشْکَرُ عِبَادِکَ عَاجِزٌ عَنْ شُکْرِکَ، وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِکَ (۴) لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ، وَ لَا أَنْ تَرْضَى عَنْهُ بِاسْتِیجَابِهِ (۵) فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِکَ، وَ مَنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِکَ

(1) خدایا! کسی از شکرگزاری‌ات در حالی از احوال، به نهایت شکر نمی‌رسد جز این که از احسانت نعمتی به دست می‌آورد که او را به شکری دیگر وا می‌دارد؛ و از آنجا که نعمتت پیوسته و پی‌درپی به بندگان می‌رسد، پس کسی را قدرت بر شکر نیست؛ (۲) و از اطاعتت، گرچه تلاش و کوشش کند به اندازه‌ای نمی‌رسد، جز این‌که در برابر شایستگی‌ات، به سبب فضل و احسانت، ناتوان از طاعت است؛ (۳) بنابراین سپاس‌گزارترین بندگانت از سپاسگزاری‌ات ناتوان و عابدترین ایشان، از اطاعتت در کوتاهی و کاستی است. (۴)کسی شایستۀ آن نیست که به خاطر مستحق بودنش او را بیامرزی و به سبب سزاوار بودنش از او خشنود شوی. (۵) هر که را بیامرزی، به احسانت آمرزیده‌ای و از هر که خشنود شوی، به احسانت خشنود شده‌ای

(دعای 37 صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام)

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۳ ، ۲۲:۵۴
حسین غفاری

تفحص خاطرات

دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۰۸ ق.ظ

شهید علی حمدالهی

از راست شهید علی حمدالهی، حسین غفاری، تابستان 1365، دزفول پادگان شهید مهدی باکری لشکر 31 عاشورا

 

جنگ به ظاهر تمام شده است!

گروه­‌های تفحص ایجاد شده­‌اند تا خاطرات زمین را بکاوند و کلمات مبارکی را که در صفحات سرخ زمین قرار گرفته‌­اند را بردارند و به آغوش کتاب خانواده‌­اش برگردانند.

گروه­های تفحص به سراغ رزمندگانی که در عملیات­ها حضور داشته‌­اند می­‌روند. خاطراتشان را روی زمین پهن می­‌کنند تا محل گنج‌ها‌ی پنهان را شناسایی کنند. جیر جیر شنی بیل مکانیکی و صدای برخورد بیل و کلنگ به زمین، سکوت خاک را به هم می­‌ریزد. حافظه‌­ی زمین را می­‌کاوند تا «آینه­‌های خاکی» را از زمین بیابند. می­‌شود تمام آسمان را در این آئینه‌­ها دید.

من نیز باید خاطراتم را تفحص کنم!   

گروه‌­های تفحص تنها جسم­ شهدا را از زمین بیرون می­‌کشند. اما در خاطرات من، شهدا نفس می­‌کشند. می‌­خندند. حتی گاهی نصیحتم می‌­کنند. خودم را در آینه نگاه می­‌کنم. پیر شده‌­ام. اما آنها پیر نمی‌­شوند! به همان شکلی هستند که در آخرین قاب نگاهمان افتادند.

حضوری بسیط و مجرد یافته‌­اند و همه جا حضور دارند و به ما گرفتاران مَحبس زمان می­‌نگرند. خاطره‌­ها چون آب زلالی دراین کوزه­‌ی جانم ریخته و گاه از تراوش آن خنک می‌­شوم.

«علی حمدالهی» همچنان می­‌خندد. «سعید خیرآبادی» هنوز مزاح می­‌کند و «کریم حسن­پور» معلم ابدی شده است.

این دانه­‌های خاک جانم به آب یاد، می‌­رویند. جوانه می‌­زنند. شکوفه می­‌دهند و چه میوه­‌های شیرینی به بار می­‌آورند. و شهدا چه لطف­ها دارند که از روزی خودشان به ما هم می­‌چشانند.

 «أُولَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ فَوَاکِهُ وَهُمْ مُکْرَمُونَ» (صافات، 41 و 42) 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۰۹:۰۸
حسین غفاری